بر اساس ابیات ارائه شده، حضور کعبه در اشعار سیف فرغانی، بیشتر با لحنی انتقادی و مقایسهای همراه است. او از کعبه به عنوان نمادی برای به چالش کشیدن مناسک ظاهری حج و ارجحیت دادن به حقیقت باطنی استفاده میکند.
کعبه در مقام مقایسه
سیف فرغانی از کعبه برای مقایسه با مفاهیم والاتر استفاده میکند. او معتقد است که کوی معشوق از کعبه ارزشمندتر است و در بیت زیر به صراحت به این موضوع اشاره میکند:
از سر کوی او به کعبه مرو کعبه خانه به کوی او دارد
در این بیت، ارزش و اعتبار کعبه به حضور معشوق وابسته دانسته شده است.
کعبه به عنوان نماد بیارزش مادی
در اشعار سیف فرغانی، کعبه گاهی اوقات تا حد یک سنگ بیارزش در برابر عظمت معشوق تنزل پیدا میکند. این دیدگاه در بیت زیر کاملاً مشهود است:
در کفهٔ میزانت کعبه چه بود؟ سنگی ای قبلهٔ جان ز آن دل ناموس حجر بشکن
این نگاه، شدیداً بر این نکته تأکید دارد که ظاهر (سنگ کعبه) در برابر حقیقت (معشوق) هیچ ارزشی ندارد.
کعبه در تقابل با باطن
سیف فرغانی به شدت بر این باور است که حج و سفر به کعبه بدون پاکی دل و قصد حقیقی بیفایده است. او با لحنی نصیحتگونه میگوید:
با چنین رو به گرد کعبه مگرد جامهٔ کعبه بینماز مکن چون دلت نیست محرم توحید سفر کعبه و حجاز مکن
این ابیات نشان میدهند که در نگاه سیف فرغانی، حضور باطنی و اخلاص درونی از حضور فیزیکی در کعبه مهمتر است.
در مجموع، حضور کعبه در اشعار سیف فرغانی، با یک نگاه انتقادی و رادیکال همراه است. او از کعبه به عنوان ابزاری برای بیان این حقیقت استفاده میکند که عشق به معشوق و صفای باطن، از هرگونه مناسک و ظواهر دینی ارزشمندتر است.