در شعر شهریار، کعبه و قبله دو واژهی کلیدی هستند که اغلب فراتر از معنای مذهبی خود به کار رفته و به نمادهایی از عشق، معنویت و مقصد نهایی تبدیل میشوند. این دو واژه در اشعار او معمولاً به یک هدف نهایی اشاره دارند، اما با کاربردهای استعاری متفاوت.
کعبه در شعر شهریار
شهریار از «کعبه» برای اشاره به یک مکان مقدس یا یک شخص/مفهوم والا استفاده میکند که قلب عاشق به سوی آن متمایل است. کعبه او اغلب یک مقصد فیزیکی یا معنوی است که ارزش طواف و زیارت دارد.
کعبه به معنای معشوق: در غزل «آیینه شاهی»، معشوق را «کعبه دل» مینامد، جایی که قلب عاشق به سوی آن میچرخد.
کعبه به معنای مکان مقدس: در غزل «یار باقی کار باقی»، خراسان را به دلیل اهمیت فرهنگی و معنویاش، «کعبه احرار» میخواند.
کعبه به معنای مسیر معنوی: در غزل «زکات زندگی»، مسیر خود را «حریم کعبه لطف اله» میداند، به این معنی که راه او به سوی لطف و رحمت خداوند است.
کعبه به معنای زیبایی: در غزل «درس حال»، سواد خیمه معشوق را «جمال کعبه» مینامد و این زیبایی را قبله دل خود میداند.
کعبه به معنای عشق: در شعر ترکی «پروانه و شمع»، طواف پروانه به دور شمع را «طواف کعبه» میخواند که نشاندهنده فداکاری عاشقانه است.
قبله در شعر شهریار
«قبله» در اشعار شهریار بیشتر بر جهتگیری و توجه قلبی تأکید دارد. قبلهی او هر چیزی است که نظر و توجه عاشق به آن معطوف باشد. قبله شهریار اغلب یک شخص یا ویژگی خاصی از اوست.
قبله به معنای معشوق: در غزل «آیینه شاهی»، معشوق را «قبله دل و دیده» مینامد و از او میخواهد که «قبلهنما» باشد. این به معنای آن است که معشوق جهتدهنده قلب و چشم عاشق است.
قبله به معنای یک ویژگی از معشوق: در غزل «جمال کعبه»، یک نگاه معشوق را به اندازهی صد کعبه ارزشمند میداند و مردم چشم معشوق را «قبلهنما» میخواند.
بسط و نتیجهگیری
شهریار با استفاده از این دو واژه، مفاهیم عرفانی را به شکلی هنرمندانه بیان میکند:
اولویت عشق بر عبادت ظاهری: شهریار مانند دیگر شاعران عارف، عشق به معشوق (که جلوهای از حق است) را برتر از عبادتهای صوری میداند. کعبه لیلی و کعبه کوی نشان میدهند که در نگاه عاشق، قبلهی حقیقی، معشوق است.
درهم شکستن مرزهای مقدس: او با این استعارهها، مرز میان عشق زمینی و آسمانی را درهم میشکند و به هر دو قداست میبخشد.
یکپارچگی کعبه و قبله: در اشعار او، کعبه و قبله در نهایت به یک هدف میرسند: معشوق. معشوق هم کعبهای است که باید به گرد آن طواف کرد و هم قبلهای است که باید رو به آن ایستاد. این دو واژه، دو روی یک سکه هستند که نهایت ارادت و عشق را به تصویر میکشند.