با توجه به ابیاتی که ارائه دادید، شهریار چندین کلمه مرکب با «کعبه» به کار برده است که هر کدام معنای خاصی دارند:
کعبه دل: این ترکیب در غزل «آئینه شاهی» آمده است.
«کعبه دری باز به روی دل ما کن»
معنی: معشوق به مثابه قبله و مقصد نهایی قلب و جان.
کعبه احرار: این ترکیب در غزل «یار باقی کار باقی» استفاده شده است.
«باز باری تو بمان ای کعبه احرار باقی»
معنی: شهریار، شهر خراسان را قبلهگاه و مأمن آزادگان میداند.
کعبه کوی: این ترکیب در غزل «انتظار فرج» دیده میشود.
«من روی دل به کعبه کوی تو داشتم»
معنی: کوی معشوق، مانند قبلهای برای جهتگیری و توجه قلبی عاشق است.
جمال کعبه: این ترکیب در غزل «درس حال» به کار رفته است.
«سواد خیمه جانان جمال کعبه ماست»
معنی: زیبایی و سیمای معشوق، مانند کعبهای است که موجب رستگاری و هدایت عاشق میشود.