در آثار عطار نیشابوری، «کعبه» و «زیارت» فراتر از یک فریضه دینی و یک عمل ظاهری، به نمادهایی عمیق برای سیر و سلوک عرفانی تبدیل میشوند. عطار با استفاده از این دو مفهوم، به تفاوت میان زیارت ظاهری و زیارت باطنی اشاره میکند و بر اهمیت مقصد درونی تأکید میورزد.
کعبه و زیارت در بعد ظاهری
در این بعد، کعبه نمادی از مقصد فیزیکی و زیارتگاه است که زائران با تحمل رنج و سختی، برای انجام مناسک حج به سوی آن میروند. این سفر، نمادی از تلاش و مجاهدت در راه بندگی و تسلیم در برابر فرمان الهی است. عطار در بسیاری از حکایات، این بعد از زیارت را به تصویر میکشد تا اهمیت صبر و استقامت در مسیر حق را نشان دهد.
مثال: در الهینامه، حکایت زائرانی که با مشقت به مکه میرسند، نمادی از مجاهدت در راه خداست.
کعبه و زیارت در بعد باطنی
عطار، عارفان را به فراتر رفتن از زیارت ظاهری دعوت میکند. در این نگاه، زیارت حقیقی، زیارت باطن و دل است:
زیارت دل (کعبه دل): عطار معتقد است که کعبه حقیقی، در قلب انسان جای دارد. زیارت این کعبه با پاکسازی و تزکیه نفس حاصل میشود. این زیارت، از هزاران زیارت ظاهری باارزشتر است.
اگر خواهی که گردد کعبه آباد دل اهل دلی از خویش کن شاد
زیارت انسان کامل: در نگاه عطار، پیر و مرشد و اولیای الهی نیز به دلیل مقام قربشان، به کعبهای برای زیارت تبدیل میشوند. عطار در هیلاجنامه میگوید:
حقیقت کعبهٔ عشاق شیخ است بمعنی و بصورت کعبه شیخ است در این مفهوم، زیارت پیر، همان زیارت حقیقت است.
وحدت کعبه و زیارت در مقام عشق
در اوج عرفان عطار، مرز میان کعبه و زیارت از بین میرود. در این مقام، عاشق خود به کعبه تبدیل میشود و زیارت او، همان فنا شدن در معشوق است. زیارت حقیقی، در نهایت، به وحدت با معشوق میانجامد.
مثال: در تذکرةالاولیاء، حکایت رابعه عدویه که در پاسخ به کعبه میگوید: «مرا ربالبیت میباید بیت چه کنم؟». این سخن، نشان میدهد که برای او، مقصد، دیدار صاحب خانه است، نه خانه.
در مجموع، عطار با استفاده از نمادهای کعبه و زیارت، این پیام را منتقل میکند که راه به درون است نه به برون. او میآموزد که زیارت حقیقی، با خلوص نیت و پاکی قلب به دست میآید.