در ابیات فیض کاشانی، اگرچه به صراحت به محل فرج امام غائب در کعبه اشاره نشده، اما او پیوندی عمیق و فلسفی میان طهارت کعبه و حضور امام برقرار میکند. این پیوند، کعبه را به نمادی از انتظار برای ظهور تبدیل میکند.
کعبه، نماد انتظار برای طهارت
فیض کاشانی، در یکی از مهمترین ابیات خود، ارزش کعبه را مشروط به وجود «طهارت» میداند. او در واقع، وضعیت فعلی کعبه (در غیاب امام معصوم) را به چالش میکشد.
شواهد:
«چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست» (غزل ۶۲)
در نگاه فیض، «طهارت» به معنای عصمت و پاکی مطلق است که تنها در وجود پیامبر (ص) و خاندان او (ائمه اطهار) تجلی مییابد. بنابراین، کعبه در زمانی که از حضور منبع طهارت تهی است، تنها یک بنای سنگی است و از بتخانه که نماد باطل است، تفاوتی ندارد. این نگاه، کعبه را به نمادی از «انتظار» تبدیل میکند؛ مکانی که منتظر است تا حقیقت خود را با بازگشت منبع طهارت بازیابد.
فرج امام، احیاگر حقیقت کعبه
از آنجا که در اندیشهٔ شیعی، امام زمان (عج) منبع «عصمت» و «طهارت» در عصر غیبت است، فرج او، به معنای بازگشت این طهارت به عالم است. بازگشت او، به خصوص از کعبه، کعبه را از حالت نمادین و خالی از معنای واقعی، به جایگاه حقیقی خود باز میگرداند.
شاهد:
«جز نبی و عترت او... / زانکه عصمت دگری را و طهارت نبود»
این بیت به روشنی بیان میکند که عصمت و طهارت تنها در انحصار خاندان پیامبر است. بنابراین، کعبه تنها زمانی میتواند از «بتخانه» متمایز باشد که میزبان امام معصوم، منبع اصلی طهارت، باشد. فرج امام در کعبه، به معنای پایان این «انتظار» و اعادهٔ حیثیت معنوی کعبه است.
نتیجهگیری
فیض کاشانی، با این نگاه عمیق، کعبه را از یک بنای تاریخی صرف، به یک آینهٔ انتظار تبدیل میکند. او نشان میدهد که قداست کعبه، در گرو پیوند با منبع طهارت، یعنی امام معصوم است. از این رو، هرگاه سخن از فرج امام غائب میرود، ذهن عارف به طور طبیعی به کعبهای میاندیشد که منتظر است تا با بازگشت صاحب اصلیاش، از حالت «بتخانه» خارج شده و به حقیقت خود بازگردد.