در عرفان اسلامی، یکی از پیچیدهترین مباحث، تبیین وحدت وجود در عین تعدد صفات است؛ یعنی چگونه یک حقیقت مطلق و واحد (خداوند)، میتواند دارای اسامی و صفات متعددی (مانند رحمانیت، جباریت، جمال، جلال) باشد، بدون اینکه وحدت خود را از دست بدهد.
فیض کاشانی، با رویکردی شاعرانه و عارفانه، این مسئلهٔ فلسفی را با استفاده از نماد کعبه به زیبایی به تصویر میکشد.
کعبه، نماد وحدت وجود
فیض در ابیات خود، کعبه را به عنوان یک نقطهٔ واحد و تجلیگاه حقیقت یگانه قرار میدهد. کعبه، مقصود نهایی همهٔ موجودات است و این نشان میدهد که تمامی کثرات عالم به سوی یک مقصد واحد در حرکتاند.
شاهد:
«چون کعبه مقصود تو بودی دو جهان را / آن قافله را راه به سوی تو گشادند» (غزل ۳۳۶)
در این بیت، «کعبه» نماد وحدت وجودی است که غایت و مقصد همهٔ مخلوقات («دو جهان») است.
تجلی صفات متعدد در عین وحدت
فیض، در ابیات مختلف، صفات متعددی را به همین کعبهٔ واحد نسبت میدهد و از این طریق، تعدد صفات در عین وحدت را نشان میدهد. کعبه، در نگاه او، همزمان میتواند دارای چندین صفت متفاوت باشد، بدون اینکه از وحدت خود خارج شود.
تجلی صفات پناه و امن: کعبه به عنوان مأمن و پناهگاهی برای عاشقان و سالکان است.
«کعبهٔ وصل تو پناه منست» (غزل ۹۰) «ز خوف و حزن پناهیست کعبهٔ وصلت» (غزل ۵۰۸)
تجلی صفات جمال و قبله: کعبه به عنوان نمادی از زیبایی و قبلهٔ قلب عاشقان است.
«ای جمالت کعبهٔ ارباب شوق» (غزل ۴۳) «کعبه من جمال او میکنمش بدل طواف» (غزل ۸۷۴)
تجلی صفات قربانی و فداکاری: کعبه مکانی برای اوج فداکاری و قربانی کردن جان در راه معشوق است.
«در کعبه وصل بر رسم عیدی / جز جان چه باشد قربان مردم» (غزل ۶۰۲)
نتیجهگیری
فیض کاشانی با استفاده از نماد کعبه، به روشنی نشان میدهد که چگونه یک وجود واحد، میتواند تجلیگاه صفات و نقشهای متعددی باشد. کعبه به عنوان یک نماد واحد، همزمان «پناه»، «جمال»، «مقصد» و «محل فداکاری» است. این تجلی صفات گوناگون در یک شیء واحد، دقیقاً بازتاب همان حقیقت فلسفی است که ذات یگانهٔ الهی دارای صفات بیشماری است، بدون آنکه وحدت آن مخدوش گردد.