فیض کاشانی، به عنوان یک عارف و فیلسوف، در ابیات خود مفاهیم پیچیدهٔ فلسفهٔ اسلامی را با زبانی ساده و نمادین بیان میکند. او از کعبه برای تبیین وحدت علت فاعلی و وحدت علت غایی بهره میبرد و نشان میدهد که مبدأ و مقصد هستی یکی است.
وحدت علت فاعلی (وحدت در مبدأ)
علت فاعلی، به معنای فاعل یا به وجود آورندهٔ اصلی است. فیض کاشانی، مانند دیگر فلاسفه و عرفا، خداوند را علت فاعلی واحدِ هستی میداند. در غزلی که به آن اشاره شد، او منشأ خلقت را از یک «فیض ازلی» میداند که اشاره به اراده و قدرت مطلق خداوند است.
شاهد:
«از چشمهٔ فیض ازلی گشت روان فیض / این آب حیاتی که بجوی تو گشادند» (غزل ۳۳۶)
در این بیت، «فیض ازلی» همان علت فاعلی است که همهٔ کثرات عالم از آن نشئت گرفتهاند. این نشاندهندهٔ این باور است که همه چیز از یک منبع و مبدأ یگانه (خداوند) خلق شده است.
وحدت علت غایی (وحدت در مقصد)
علت غایی، به معنای هدف و غایت نهایی است که همه چیز به خاطر آن به وجود آمده است. فیض کاشانی، کعبه را به عنوان نمادی از این مقصد نهایی میبیند که همهٔ موجودات به سوی آن حرکت میکنند و مقصد نهایی همهٔ سیرهاست.
شاهد:
«چون کعبه مقصود تو بودی دو جهان را / آن قافله را راه به سوی تو گشادند» (غزل ۳۳۶)
در اینجا، «دو جهان» نمادی از تمامی مخلوقات و کثرات هستند که همگی یک مقصود و علت غایی واحد دارند که همان کعبه (نماد معشوق ازلی) است. این بیانگر این است که مقصد تمامی حرکتها و وجودها، تنها یک چیز است.
نتیجهگیری
فیض کاشانی در این ابیات، وحدت را نه تنها در مبدأ خلقت (علت فاعلی)، بلکه در مقصد آن (علت غایی) نیز تبیین میکند. او کعبه را نمادی قرار میدهد که آغاز و انجام، فاعل و غایت، در آن به وحدت میرسند. در نگاه او، هستی از یک نقطه (فیض ازلی) آغاز شده و در نهایت به همان نقطه (کعبهٔ مقصود) باز میگردد و این خود اوج وحدت است.