نماز و کعبه در آثار رهی معیری
در اشعار رهی معیری، نماز و کعبه مانند دیگر مفاهیم مذهبی، کاربردی نمادین و استعاری دارند و به ابعاد درونی و اجتماعی انسان مربوط میشوند. رهی به جای معنای ظاهری، بر معنای باطنی این مفاهیم تأکید میکند.
کعبه: قبلهٔ درونی
رهی معیری کعبه را نه به عنوان یک مکان جغرافیایی برای نماز، بلکه به عنوان قبلهای درونی و نمادی از ارزشهای والای انسانی معرفی میکند.
کعبه دل: در غزل «خشکسال ادب»، رهی قلب انسان را به کعبهای تشبیه میکند که باید رو به هنر و اهل آن نماز کرد. وقتی بیهنران این کعبه را از حرمت میاندازند، به این معنی است که قبله و ارزشهای جامعه تغییر کرده و دیگر جایی برای هنر و زیباییپرستی وجود ندارد.
کعبه حاجات: در منظومه «گنجینه دل»، رهی «کعبه حاجات» را در درون انسان میداند. در این نگاه، نماز و رو کردن به قبله، نه یک عمل بیرونی، بلکه تمرکزی درونی بر خواستهها و اهداف حقیقی است. به عبارت دیگر، رهی میگوید که برای برآورده شدن نیازها، باید به درون خود مراجعه کرد.
نماز: نماد تمرکز بر حقیقت
در آثار رهی، نماز نمادی از تمرکز و توجه به حقیقت است. این حقیقت میتواند هنر، عشق یا خودشناسی باشد.
رو به قبلهٔ هنر: اگر کعبهٔ دل انسان رو به هنر باشد، نماز او نیز باید در راه شناخت و ستایش هنر باشد. این نوع نماز، عملی درونی و معنوی است که در تضاد با ظواهر دینی قرار میگیرد.
نماز در برابر زیبایی: رهی معیری که شاعری با گرایشات عارفانه و عاشقانه است، ممکن است نماز را در برابر زیباییهای هستی یا معشوق نیز ببیند.
به طور کلی، رهی معیری نماز و کعبه را از محدودیتهای مذهبی فراتر میبرد و از آنها برای بیان مفاهیم فلسفی، روانشناختی و هنری استفاده میکند.