واژۀ «کعبه» در اشعار قاآنی، علاوه بر کاربردهای استعاری و نمادین، در ساخت ترکیبات و واژههای مرکب نیز مورد استفاده قرار گرفته است. این ترکیبات، معانی و مفاهیم جدیدی را به وجود آوردهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
کعبهوش: به معنای «مانند کعبه» که برای توصیف یک مکان یا شخص به کار میرود تا قداست و اهمیت آن را نشان دهد.
«کعبهوش در حرم جاه تو احرام گرفت» (قصیدۀ ۴۸)
کعبهٔ حاجت: به معنای «مرجع و پناهگاه برآوردن نیازها». این ترکیب برای نشان دادن سخاوت و بخشندگی ممدوح به کار رفته است.
«ابنای زمان را در او کعبهٔ حاجت» (قصیدۀ ۹۷)
کعبهٔ ایمان: به معنای «قبله و مقصد ایمان». این ترکیب نشاندهندۀ آن است که ممدوح به قدری باایمان است که خود به نماد و قبلهای برای ایمان تبدیل شده است.
«قبلهٔ احرار سازد کعبهٔ ایمان کند» (قصیدۀ ۸۰)
کعبهٔ دل: به معنای «قلب و مرکز معنویت درونی». این ترکیب در تقابل با «کعبهٔ گِل» به کار رفته و نشان میدهد که قاآنی در این بیت، حقیقت معنوی را بر ظاهر مادی ترجیح داده است.
«در طواف کعبهٔ دل کوش اگر جویی نجات» (قصیدۀ ۱۴۹)
کعبهٔ گِل: به معنای «کعبهای که از خاک و آجر ساخته شده». این ترکیب برای تأکید بر مادّی بودن کعبۀ حقیقی و در تقابل با «کعبهٔ دل» به کار رفته است.
«کز طواف کعبهٔ گل برنیاید هیچ کار» (قصیدۀ ۱۴۹)
کعبهٔ جان: به معنای «قبله و مقصد روح». این ترکیب نیز به بعد معنوی کعبه اشاره دارد.
«میزاب علم کعبهٔ جان» (قصیدۀ ۲۶۹)
کعبهٔ دین: به معنای «قبله و اساس دین». این ترکیب نشاندهندۀ جایگاه والای ممدوح به عنوان ستون دین است.
«میزان علم کعبهٔ دین قبلهٔ هنر» (قصیدۀ ۹۰)
این ترکیبات، نشاندهندۀ توانایی قاآنی در استفاده از یک واژۀ واحد برای خلق مفاهیم چندگانه در بافتهای مختلف شعری هستند.