اقبال لاهوری در اشعار خود، به جای پرداختن مستقیم به کعبه، از آن به عنوان یک تمثیل یا استعاره برای بیان مفاهیم عمیقتر استفاده میکند. این تمثیلها، نگاهی چندوجهی به کعبه ارائه میدهند که آن را از یک مکان صرف، به نمادی زنده و پویا از وضعیت جهان اسلام تبدیل میکنند.
۱. کعبه، تمثیلی از خودی (هویت فردی)
اقبال کعبه را به مثابه خودی (هویت و فردیت) هر مسلمان میبیند. همانطور که کعبه مرکز جهان اسلام است، خودی نیز مرکز وجود انسان و محور عزت و قدرت اوست.
تمثیل ساختن: او معتقد است که کعبه، مانند خودی، چیزی نیست که به صورت آماده وجود داشته باشد، بلکه باید با ایمان و عمل ساخته شود. در بیت «از گل ما کعبهها تعمیر شد»، اقبال کعبه را تمثیلی از یک پروژه ساختنی میداند که سازنده آن انسان است. این تمثیل، مسلمانان را به عمل و پویایی فرا میخواند.
۲. کعبه، تمثیلی از قبله فکری و معنوی
کعبه قبله فیزیکی مسلمانان است، اما اقبال آن را به تمثیلی از قبله فکری و معنوی تبدیل میکند. او نگران است که مسلمانان به جای تمرکز بر روح دین، به ظواهر آن بسنده کردهاند.
تمثیل بیگانگی: در این نگاه، مسلمانان در ظاهر به سمت کعبه میایستند، اما در حقیقت از قبله اصلی خود دور شدهاند. اقبال در بیت «ز آستان کعبه دور افتاده ام»، از دوری از کعبه به عنوان تمثیلی از دوری از عزت نفس و حقیقت دین استفاده میکند. این دوری، نتیجه پذیرش بردگی فکری و فرهنگی است.
۳. کعبه، تمثیلی از قلب انسان
در نگاه عرفانی اقبال، کعبه یک مکان بیرونی نیست، بلکه تمثیلی از قلب و باطن انسان است. او معتقد است که انسان باید کعبه را در درون خود بنا کند.
تمثیل عشق: در این دیدگاه، مستی عشق، مرزهای ظاهری را از بین میبرد و کعبه و بتخانه را در یک حقیقت واحد قرار میدهد.
«فرقی ننهد عاشق در کعبه و بتخانه» این تمثیل، نشان میدهد که برای عاشق حقیقی، قلب انسان جایگاه عبادت است و حقیقت عشق، فراتر از مکانهای مقدس فیزیکی است.
۴. کعبه، تمثیلی از نقد ریاکاری
اقبال کعبه را به تمثیلی برای نقد ریاکاری و خودفریبی درونی مسلمانان تبدیل میکند.
تمثیل بتپرستی پنهان: او کعبه را به عنوان یک مکان مقدس میبیند که در آن، بتپرستی به صورت پنهان و در قالبهای جدید ادامه دارد. این تمثیل، نشاندهنده تضاد بین ظاهر و باطن مسلمانان است.
«ره مده در کعبه ای پیر حرم اقبال را / هر زمان در آستین دارد خداوندی دگر» در این تمثیل، فرد در ظاهر به سوی کعبه میرود، اما در باطن، در حال پرستش بتهای مدرن است.
در مجموع، کعبه در آثار اقبال لاهوری، بیشتر یک تمثیل بنیادین است تا یک مکان صرف. او از این تمثیل برای بیان مفاهیم پیچیدهای چون هویت، خودی، اخلاص و بیداری استفاده میکند تا مسلمانان را به تأمل در وضعیت خود وادار سازد.