نگرانیهای عمیق اقبال لاهوری نسبت به وضعیت جهان اسلام و دوری مسلمانان از حقیقت دین، تأثیری مستقیم و بنیادین بر اشعار او درباره کعبه گذاشته است. کعبه برای او تنها یک مکان مقدس نیست، بلکه آینهای است که وضعیت روحی، فکری و اجتماعی مسلمانان را بازتاب میدهد.
نگرانیهای اصلی اقبال
اقبال لاهوری در آثار خود از جمله اسرار خودی و پیام مشرق، مجموعهای از نگرانیها را مطرح میکند که میتوان آنها را به شرح زیر دستهبندی کرد:
انحطاط و ضعف ملت اسلامی: او شاهد پراکندگی، بیعملی و از دست رفتن عظمت گذشته مسلمانان بود.
فرمالیسم و ریاکاری دینی: اقبال از ظاهربینی و پایبندی به مناسک بدون درک روح آنها انتقاد میکرد.
از دست رفتن «خودی»: او معتقد بود که مسلمانان هویت و «خودی» فردی و جمعی خود را از دست داده و به تقلید کورکورانه از دیگران روی آوردهاند.
ایجاد بتهای جدید: نگرانی دیگر او این بود که مسلمانان با وجود ترک بتهای ظاهری، به پرستش بتهای مدرنی چون نژادپرستی، مادیگرایی و قدرتطلبی پرداختهاند.
تأثیر این نگرانیها بر اشعار کعبه
اقبال برای بیان این دغدغهها، از نماد قدرتمند کعبه استفاده میکند و به آن ابعاد فلسفی و انتقادی میبخشد.
۱. کعبه به عنوان آینهی انحطاط
اقبال کعبه را نماد وحدت و اقتدار میداند، اما با درد و تأسف از وضعیتی سخن میگوید که مسلمانان از این مرکز هویتساز فاصله گرفتهاند. در بیت «از سواد کعبه چون آهو رمید»، او مسلمانان را به آهویی تشبیه میکند که از مرکز خود گریخته و در نتیجه آسیبپذیر و در معرض خطر (ناوک صیاد) قرار گرفته است. این دوری از کعبه، نمادی از از دست رفتن جهت و اصول است.
۲. نقد فرمالیسم و ریاکاری
بزرگترین نگرانی اقبال، خالی شدن اعمال دینی از معنای حقیقی بود. او مناسک حج و طواف کعبه را بیفایده میداند اگر به تحول درونی منجر نشود.
«طواف کعبه زدی گرد دیر گردیدی/ نگه به خویش نپیچیده ئی دریغ از تو»
او به صراحت میگوید که طواف کعبه بدون نگاه به درون و خودشناسی، ارزشی ندارد. این نگاه، کعبه بیرونی را در مقابل کعبه درونی (قلب) قرار میدهد و بر اهمیت سفر باطنی تأکید میکند.
۳. کعبه به عنوان نماد بتهای جدید
اقبال فراتر از نقد ریاکاری، به پدیدهی ساخت بتهای جدید در مقدسترین مکانها میپردازد. او در بیتی که خطاب به خودش میگوید:
«ره مده در کعبه ای پیر حرم اقبال را/ هر زمان در آستین دارد خداوندی دگر»
این بیت نشان میدهد که نگرانی او تا چه اندازه عمیق است. او هشدار میدهد که حتی در حریم کعبه، خطر بتسازی فکری و عقیدتی وجود دارد و انسان مدرن دائماً بتهای تازهای برای پرستش در آستین خود پنهان میکند.
۴. کعبه به عنوان فراخوان به «خودی» و وحدت
با وجود تمام انتقادها، کعبه برای اقبال همواره نماد امید و بازگشت به خویشتن باقی میماند. او در مقابل انحطاط، کعبه را مرکز احیای هویت و «خودی» مسلمانان معرفی میکند.
«از گل ما کعبهها تعمیر شد»
این بیت نه تنها از عظمت گذشته سخن میگوید، بلکه به مسلمانان یادآوری میکند که آنها سازندگان حقیقی کعبه و تمدن اسلامی هستند و میتوانند با بیداری «خودی»، آن را دوباره بازسازی کنند.
در مجموع، نگرانیهای اقبال دربارهی انحطاط روحی و فکری مسلمانان، باعث شد که او کعبه را از یک نماد سنتی به یک نماد پویا و چندوجهی تبدیل کند. کعبه در اشعار او هم آینهی درد و انحطاط است و هم قطبنمای هدایت و احیا.