نگرانیهای رضیالدین آرتیمانی در اشعاری که به کعبه میپردازد، عمدتاً حول محور تضاد بین ظاهر و باطن دین و عبادت صوری و عرفان حقیقی شکل میگیرد. او از اینکه انسانها به جای سیر درونی و رسیدن به حقیقت، درگیر ظواهر و مراسم خشک مذهبی میشوند، ابراز نگرانی میکند.
۱. نگرانی از بیثمر بودن عبادتهای ظاهری
مهمترین نگرانی آرتیمانی این است که حاجیان و عبادتکنندگان، تنها به اعمال ظاهری مانند رفتن به کعبه بسنده کنند و از هدف اصلی این سفر که کشف حقیقت درونی است، غافل شوند.
«حاجی به هرزه راه بیابان گرفته است» این مصرع نشان میدهد که او سفر به کعبه را بدون نیت و مقصد باطنی، کاری بیهوده و "هرزه" میداند. او نگران است که مردم به جای اینکه به دنبال کعبهٔ مقصود در دل باشند، تنها درگیر راه و بیابان شوند و از حقیقت دور بمانند.
۲. نگرانی از ریا و ریاکاری در مکانهای مقدس
آرتیمانی نگران است که حتی در مقدسترین مکانها نیز، بتهای نفسانی مانند ریا، خودبینی و تعلقات دنیوی وجود داشته باشد.
«درون کعبهام بتخانهای هست» این بیت نشان میدهد که او از ریاکاری و تظاهر به دینداری بیم دارد. او معتقد است که حضور فیزیکی در کعبه، تضمینی برای پاکی درون نیست و ممکن است فرد در حالی که در کعبه است، در باطن همچنان بندهٔ نفس و بتهای خود باشد.
۳. نگرانی از جمود فکری و تعصبات دینی
او از اینکه مردم در چارچوبهای فکری و تعصبات مذهبی گرفتار شوند، نگران است و برای او حقیقت فراتر از این چهارچوبهاست.
«نگشود ز کعبه در کسی را / از ما در دیر را سجودی» این بیت نشان میدهد که او هیچ یک از عبادتگاهها (چه کعبه و چه دیر) را به تنهایی راهگشا نمیداند. او نگران است که انسانها به جای جستجوی حقیقت، به دایرهٔ بستهای از تعصبات محدود شوند و از عشق مطلق الهی که فراتر از هر دین و آیینی است، غافل شوند.
به طور خلاصه، نگرانیهای آرتیمانی در شعر کعبه، برآمده از نگاه عمیق عرفانی اوست. او بیم دارد که کعبه از یک نماد وحدت به ابزاری برای تفرقه و از یک مقصد عرفانی به یک مکان ظاهری تبدیل شود.