......پریشان و سینه چاک
آئین ماتم به چه سامان گرفته است
صوفی بیا که کعبهٔ مقصود در دلست
حاجی به هرزه راه بیابان گرفته است
یا رب کجا رویم که در زیر …
----------------------------
رضیالدین آرتیمانی
رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شماره ۱۶
......در دل غم جانانهای هست
درون کعبهام بتخانهای هست
ز لب مهر خموشی بر ندارم
که در زنجیر من دیوانهای هست
خراباتم ز ...
----------------------------
رضیالدین آرتیمانی
رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شماره ۲۷
.......طاعات مباهات توان کرد
محراب صنم قبلهٔ حاجات توان کرد
من روی به کعبه نهم از خاک در تو
از کعبه اگر رو به خرابات توان کرد
چون روح قدس در طلب زنده ٔ شوقم
در …
----------------------------
رضیالدین آرتیمانی
رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شماره ۷۷
......کاش که بود ما نبودی
یا بنمودی هر چه بود
نگشود ز کعبه در کسی را
از ما در دیر را سجودی
ز افسانهٔ واعظان فسردیم
ای مطرب عاشقان سرودی
کی …
----------------------------
رضیالدین آرتیمانی
رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شماره ۸۷
......رسم دیر و نه آئین کعبه میدانی
ندانمت چه کسی، کافری، مسلمانی
بمال و جاه چه نازی، که شخص نمرودی
بخر و ...
----------------------------
رضیالدین آرتیمانی
رضیالدین آرتیمانی » قصاید » چشم تو
.......دستار
خنده زان رو کنی چو بیدردان
کت ندادند شوق گریهٔ زار
سر به کعبه کجا فرود آری
در خرابات اگر بیابی بار
کارت از دیر و کعبه بر ناید
یارت ار نیست بر در…
=================
شما درباره مفهوم «کعبه» در اشعار رضیالدین آرتیمانی پرسیدید و قطعاتی از غزلیات و قصاید ایشان را ارائه کردند. بررسی این ابیات نشان می دهد که آرتیمانی، بیشتر از شاعران عا، از کعبه نه به عنوان یک مکان جغرافیایی و صرفاً عبادی، بلکه به عنوان نمادی عرفانی استفاده کرده است.
کعبه در نگاه آرتیمانی:
۱. کعبه مقصود در دل است:
در غزل شماره ۱۴، آرتیمانی به طور مستقیم این مفهوم را بیان می کند: «صوفی بیا که مقصود در دلست / حاجی به هرزه راه بیابان گرفته است» این بیت به روشنی تضاد بین حج ظاهری و حج باطنی و عرفانی (سفر به درون و رسیدن به حق) را نشان می دهد. برای او، هدف اصلی و واقعی، در دل انسان است و جستجوی آن در خارج از وجود، بیثمر و بیهوده است.
۲. کعبه و بتخانه:
در غزل شماره ۱۶، او با بیانی پارادوکسیکال میگوید: «درون کعبهام بتخانهای هست» این بیت نشاندهنده این است که حتی در مرکز مقدسترین مکان ظاهری (کعبه)، ممکن است تعلقات و بتهای درونی (بتخانه) وجود داشته باشد. این تعبیر اشاره به این حقیقت دارد که پاکسازی درون از بتهای نفسانی مهمتر از حضور در اماکن مقدس است.
۳. کعبه و خرابات:
در غزل شماره 27 و قصیده «چشم تو»، آرتیمانی بین کعبه و خرابات نوعی تقابل ایجاد میکند: «من روی به کعبه نهم از خاک در تو / از کعبه اگر رو به خراب توانات کرد» و «سر به کعبه از طریق کجا فرود آری / در خرابات اگر بیابی بار» این ابیات نشان میدهد که به عشق میرسند. بیخودی) باشد. خرابات در اینجا به معنای رهایی از قیدهای ظاهری و رسیدن به حقیقت از طریق عشق است. در نگاه او، گاهی اوقات راهی که از کعبه ظاهری به خرابات عشق میرسد، ارزشمندتر از صرفاً ماندن در ظاهر دین است.
۴. کعبه در تقابل با دیر:
در غزل ۷۷، آرتیمانی به بیثمر بودن کعبه و دیر (نماد عبادتگاه مسیحیان) اشاره میکند: «نگهدارد در کسی را / از ما در دیر را سجودی» این بیت به بیاثر بودن عبادتهای صوری اشاره دارد و میکند که هیچ یک از این مکانها به تنهایی راه میگشایند. این نگاه، فراتر از تعالیم مذهبی است و بر وحدت و بیاعتباری ظواهر در برابر حقیقت باطنی دارد. در غزل ۸۷ نیز با یک نگاه بیطرفانه، هم آیین کعبه و هم رسم دیر را نفی میکند: «نه رسم دیر و نه آئین کعبه میدانی / ندانمت چه کسی، کافری، مسلمانی» این نشان میدهد که او نه دنبال دینداری ظاهری، بلکه در پی حقیقت باطنی و عرفانی است که از این تعاریف فراتر میرود.
در مجموع، کعبه در شعر آرتیمانی نه یک مکان، بلکه نمادی از مقصد و قبله واقعی است که در دل سالک قرار دارد. او با قرار دادن کعبه در برابر مفهومی چون دل، بت، خرابات و دیر ، به حقیقت مفهومی میکند که در پس ظواهر پنهان است و مسیر رسیدن به آن، سفری درونی است.