همانطور که دیدیم، شاعران بزرگ فارسی از واژهٔ «کعبه» برای بیان مفاهیم عمیق و چندلایه استفاده کردهاند. در این میان، برخی از واژگان و ترکیبات، به شکلی خاص و منحصربهفرد در آثار هر یک از آنها به کار رفته است که نگاه ویژهٔ آن شاعر را به کعبه نشان میدهد.
ترکیبات خاص در آثار شاعران
مهستی گنجوی: «کعبهٔ دل» مهستی با این ترکیب خاص، دل را به عنوان قبلهای مقدس و محل طواف اشکهای عاشق معرفی میکند. در نگاه او، قداست کعبه به دل منتقل شده و دل عاشق به مقامی میرسد که ارزش زیارت دارد.
باباافضل کاشانی: «کعبه ساز بتکده» این ترکیب، یک دستور عرفانی است. باباافضل از مخاطب میخواهد که بتهای درونی خود را بشکند و بتکدهٔ وجودش را به کعبهای برای پرستش حقیقت تبدیل کند. این واژگان نشاندهندهٔ نگاه او به کعبه به عنوان نمادی از رهایی و تزکیهٔ درونی است.
ملکالشعرای بهار: «کعبهٔ عزت» و «کعبهٔ اهل یقین» ملکالشعرای بهار، با نگاهی متفاوت، کعبه را از یک مفهوم عرفانی به نمادی اجتماعی و سیاسی تبدیل میکند. «کعبهٔ عزت» نماد شرافت و آزادگی ملت است که نباید از آن دور شد. «کعبهٔ اهل یقین» نیز نماد ایمان و ایستادگی است که با ظلم و جفا تخریب میشود.
سنایی: «کعبهٔ حق دلست» این جملهٔ کلیدی، جوهرهٔ نگاه سنایی به کعبه است. او به صراحت میگوید که کعبهٔ حقیقی، دل انسان است و شرط رسیدن به خدا، پاک نگاه داشتن این کعبهٔ درونی است.
عطار: «رب البیت میباید، بیت چه کنم؟» این عبارت مشهور از زبان رابعهٔ عدویه، چکیدهای از عرفان عطار است. عطار با این جملهٔ کوتاه و عمیق، نشان میدهد که برای عارفان واقعی، تنها صاحب خانه اهمیت دارد و خود خانه (کعبهٔ فیزیکی) تنها یک واسطه است. این نگاه، کعبه را از جایگاه غایی به یک نماد واسطهای تقلیل میدهد.
شاه نعمتالله ولی: «کعبهٔ عشق» شاه نعمتالله ولی با این ترکیب، کعبه را به عنوان نمادی از عشق معرفی میکند و آن را با مقام والای معشوق پیوند میزند. در این نگاه، دل عاشق به خاطر عشقی که در آن است، به مقامی مقدس همچون کعبه میرسد.
این واژگان و ترکیبات خاص نشان میدهند که هر یک از این شاعران، با وجود اشتراک در مفهوم کلی، دیدگاهی منحصربهفرد نسبت به کعبه داشتهاند.