واژهٔ «کعبه» در آثار شاعران بزرگ ادب فارسی، بهویژه در آثار عطار نیشابوری و سنایی غزنوی، فراتر از یک بنای مذهبی، به یک نماد عمیق و چندلایهٔ عرفانی تبدیل شده است. این شاعران با نگاهی متفاوت به کعبه، به مفاهیم والای انسانی و الهی اشاره کردهاند. در اینجا، کاربرد کعبه در ابیات این دو شاعر بزرگ و مقایسهٔ آن با سایر شعرا بررسی میشود.
کعبه در آثار عطار
عطار نیشابوری، که یکی از برجستهترین نمایندگان شعر و عرفان در ادب فارسی است، از کعبه برای بیان یک پیام محوری استفاده میکند: حقیقت در دل است، نه در بناهای سنگی.
نماد مقصد ظاهری در مقابل مقصد حقیقی: معروفترین نگاه عطار به کعبه در حکایت رابعهٔ عدویه در تذکرةالاولیاء است. وقتی کعبه به استقبال رابعه میآید، او میگوید: «مرا ربالبیت میباید، بیت چه کنم؟» این جمله نشاندهندهٔ این است که برای عارفان حقیقی، هدف اصلی رسیدن به خداوند (ربالبیت) است، نه صرفاً طواف یک خانهٔ سنگی.
نماد جایگاه معنوی: عطار در زندگینامهٔ عارفان، از کعبه برای توصیف مقام و جایگاه معنوی آنها استفاده میکند. به عنوان مثال، ابوحمزهٔ خراسانی را «کعبهٔ مسلمانی» و ابوبکر کتانی را «رکن کعبهٔ تحقیق» مینامد. این تشبیه نشان میدهد که این عارفان به چنان مقامی رسیدهاند که خود به قبلهٔ سالکان و حقیقتجویان تبدیل شدهاند.
انتقاد از ظاهرگرایی: در حکایت شیخ ابوبکر شبلی، عطار او را در حال تلاش برای آتش زدن کعبه به تصویر میکشد تا مردم به جای طواف خانه، به «خدای کعبه» بپردازند. این نگاه، اوج انتقاد عطار به عبادتهای سطحی و خالی از معرفت است.
کعبه در آثار سنایی
سنایی غزنوی، که او را بنیانگذار شعر عرفانی فارسی میدانند، کعبه را به عنوان نمادی برای دل انسان به کار میبرد.
کعبهٔ دل: در حدیقةالحقیقه، سنایی به کرّات دل انسان را به کعبه تشبیه میکند و بر اهمیت پاکسازی آن تأکید دارد: «کعبهٔ حق دلست پاکش دار». این بیت، جوهرهٔ نگاه سنایی را بیان میکند که قداست واقعی در درون انسان نهفته است و طواف حقیقی، طواف بر گرد دل پاک است.
نماد مقام معنوی: سنایی نیز مانند عطار، از کعبه برای توصیف مقام والای اولیای الهی استفاده کرده است. او در نعت پیامبر (ص)، ایشان را «کعبهٔ بادیهٔ عدم» و حضرت علی (ع) را «مُحرم کعبهٔ جان» مینامد، که نشان از این دارد که این بزرگان خود قبله و راهنمای راه حقیقت هستند.
کاربرد تاریخی و فقهی: با این حال، سنایی در برخی ابیات خود به معنای ظاهری و تاریخی کعبه نیز اشاره میکند. او از وقایعی مانند حملهٔ ابرهه به کعبه یا پاکسازی آن از بتها توسط پیامبر اسلام (ص) یاد میکند، که نشان از تسلط او بر هر دو جنبهٔ فقهی و عرفانی دارد.
مقایسه با دیگر شاعران
نگاه عارفانه به کعبه در آثار عطار و سنایی، تأثیر عمیقی بر شاعران پس از آنها گذاشته است:
شاه نعمتالله ولی: او نیز مانند سنایی، کعبه را نماد دل میداند و در ابیات خود به این مفهوم اشاره میکند: «دل ما کعبهٔ عشق است و مقام محمود».
باباافضل کاشانی: او نیز مانند سنایی، کعبه را در مقابل بتکده قرار میدهد و به مخاطب توصیه میکند که «بشکن بت و کعبه ساز بتکده».
شاطرعباس صبوحی: او نیز کعبه را به محبوب تشبیه میکند و با نگاهی فراتر از مذاهب، بر وحدت همهٔ ادیان در برابر عشق تأکید دارد: «کعبه و میکده و دیر و کلیساست تو را».
ملکالشعرای بهار: او کعبه را با مفاهیم اجتماعی و سیاسی نیز پیوند میزند و آن را نماد عزت و شرافت مردم میداند که با سستی و بیحمیتی از آن دور شدهاند.
به طور کلی، استفاده از کعبه به عنوان نمادی از دل، محبوب، مقصد حقیقی و حقیقت درونی، یک سنت دیرینه در شعر و عرفان فارسی است که توسط شاعران بزرگی چون سنایی و عطار بنیانگذاری و در آثار شاعران بعدی بسط و گسترش یافت.