کنایه از ارزش حقیقت برتر از مکان
صائب تبریزی در این دسته از ابیات، با استفاده از نماد کعبه، به این حقیقت عرفانی کنایه میزند که ارزش حقیقت و معشوق، از هر مکان مقدسی فراتر است. او نشان میدهد که در نگاه عارف، قداست واقعی به ذات و حقیقت تعلق دارد، نه به سنگ و دیوار.
غزل شماره ۶۸۸۲:
نکرد کعبه به سنگ نشان ترا ره دان به این شعور، تو از بی نشان چه می خواهی؟
کنایه: این بیت به سطحینگری انسان در مسیر معنوی کنایه میزند. شاعر به کسی خطاب میکند که آنقدر درک پایینی دارد که حتی از نمادهای ظاهری دین مانند سنگ کعبه نیز هدایت نمیگیرد. با این حال، او مدعی جستجوی حقیقت مطلق (بینشان) است. این کنایه نشان میدهد که اگر کسی نتواند حقیقت را در نمادهای آشکار ببیند، چگونه میتواند به حقیقت مطلق و بینشان دست یابد؟
غزل شماره ۵۷۷۹:
از دیر و کعبه نیست خبر رهرو مرا چون برق بر سیاهی منزل گذشته ام
کنایه: این بیت به سرعت و شدت سلوک عارفانه کنایه میزند. سالکی که مانند برق در مسیر حقیقت حرکت میکند، از مکانهای ظاهری مانند دیر و کعبه بیخبر میگذرد. این بیخبری، نه از سر غفلت، بلکه به دلیل سرعت و شدت سلوک است که اجازه درنگ در این نمادها را نمیدهد.
غزل شماره ۵۶۷۱:
دامن کعبه چه گرد از رخ ما پاک کند ما که هر گام درین راه دو منزل کردیم
کنایه: در این بیت، صائب به بیفایده بودن پاکی ظاهری اشاره دارد. او میگوید چگونه میتوان انتظار داشت که طواف کعبه گرد و غبار گناه را از چهره پاک کند، در حالی که آلودگی واقعی درونی است. این کنایه تأکید دارد که پاکی واقعی، نتیجه سفر درونی و انقلاب روحی است، نه سفر فیزیکی.
غزل شماره ۶۲۹۶:
روی اگر در حرم کعبه کند غمزه او صید با تیغ و کفن از حرم آید بیرون
کنایه: این بیت به قدرت مطلق عشق کنایه میزند. شاعر میگوید غمزه و نگاه معشوق چنان قدرتمند است که میتواند قداست یک مکان را در هم بشکند و فرد را از آنجا بیرون بکشاند. این کنایه نشان میدهد که عشق، فراتر از هر قاعده و مکان مقدسی است و میتواند قوانین را برای خود تغییر دهد.