در ابیات حزین لاهیجی، حریت (آزادی) یک مفهوم محوری است که با نماد کعبه پیوند خورده و از دو منظر اصلی بررسی میشود: رهایی از قید و بندهای ظاهری و آزادی از تعلقات نفسانی. حریت در نگاه او، مقصد نهایی سالک در مسیر رسیدن به حقیقت است.
حریت از ظواهر و مناسک
حزین لاهیجی معتقد است که عبادت واقعی، فراتر از اعمال و مناسک ظاهری است. او کعبه را نمادی از این ظواهر میداند و حریت را در آزادی از وابستگی به این ظواهر تعریف میکند.
حریت از کعبهٔ ظاهر: او با قرار دادن کعبه در برابر مفاهیم عرفانیتر، بیان میکند که آزادی حقیقی، در رهایی از تعلق به مکانهای مقدس است. در این نگاه، حج مقبول، نه با رفتن به کعبه، بلکه با آزادی از نفس و رسیدن به حقیقت حاصل میشود.
حجّ قبول، کعبهٔ دیدار دیدن است / از پای سعی آبله فرسا چه دیدهاند؟
حریت از تعصب: حزین با مقایسهٔ کعبه و بتخانه، بر آزادی از تعصبات مذهبی تأکید میکند. او معتقد است که انسان آزاد، کسی است که از مرزهای ساختگی ادیان رها شده و به وحدت وجود رسیده است.
نقش کنشت و کعبه جز یک خدا ندارد.
حریت از تعلقات نفسانی
از نظر حزین، بزرگترین اسارت، تعلق به نفس و دنیای مادی است. حریت در این بُعد، به معنای رهایی از این تعلقات و رسیدن به فنای فیالله است.
رهایی از "من": حریت با رهایی از خودخواهی و فنای "من" حاصل میشود. در این مرحله، سالک به نهایت آزادی میرسد، زیرا دیگر وجودی مستقل از معشوق ندارد.
هرکه فانی شد ز خود، باقی به حق خواهد شدن / گر توانی...
حریت از بندگی: او بندگی انسان را فقط در برابر خداوند مجاز میداند و بندگی در برابر هر موجود دیگری را نوعی اسارت و ظلم به نفس میشمارد. این حریت، با پیروی از ولایت و حقیقت حاصل میشود.
بر سده او سجده بری کعبه علیا.
در نهایت، حریت در شعر حزین لاهیجی، نه یک مفهوم سیاسی، بلکه یک سیر و سلوک عرفانی است که با رهایی از ظواهر و تعلقات آغاز شده و به وحدت و فنای در معشوق ختم میشود.