در اشعار حزین لاهیجی، مناسک حج فراتر از اعمال دینی، به عنوان نمادهایی برای بیان سیر و سلوک عرفانی، نقد ریاکاری و تأکید بر حقیقت درونی به کار رفتهاند. او هر یک از این مناسک را به یک مرحله از سفر عاشق به سوی معشوق (خداوند) تشبیه میکند.
۱. طواف (گردیدن)
طواف در نگاه حزین، نمادی از عشق و بیقراری عاشق است که به جای گردیدن به دور کعبهٔ ظاهری، به دور حقیقت درونی و عشق الهی میگردد. او با این کار، برتری طواف باطنی بر طواف ظاهری را نشان میدهد.
به گرد بام و درم دیر و کعبه میگردد / از آن زمان که به درگاه عشق، روست مرا
در این بیت، شاعر میگوید از زمانی که به درگاه عشق روی آورده، دیر و کعبه هستند که به گرد او میگردند، نه برعکس. این بیان، عمق نگاه عارفانه او را نشان میدهد که مقصد نهایی را عشق میداند.
۲. سعی (تلاش)
سعی، نمادی از تلاش بیوقفه و بیقرار عاشق برای رسیدن به وصال است. او معتقد است که تلاش حقیقی، نه در سعی بین صفا و مروه، بلکه در جستجوی حقیقت و کشف آن در درون است.
حجّ قبول، کعبهٔ دیدار دیدن است / از پای سعی آبله فرسا چه دیدهاند؟
در این بیت، حزین لاهیجی، حج مقبول را دیدن روی معشوق میداند، نه صرفاً آبلهفرسایی در پای سعی. این نگاه، بر بیفایده بودن تلاشهای ظاهری بدون معرفت تأکید دارد.
۳. احرام و وقوف
احرام (رها کردن تعلقات) و وقوف (ایستادن و سکون) نیز در اشعار حزین لاهیجی نمادهای عرفانی هستند. او معتقد است که احرام حقیقی، رها کردن نفس و منیت است و وقوف واقعی، سکون در برابر حقیقت الهی است.
از کعبه تمام عمر دزدیدم خشت / تعمیر کلیسیای گبران کردم
این بیت، نگاه رادیکال حزین را نشان میدهد. او به حدی از ظواهر دور شده که حتی سنگ کعبه را نیز برای ساختن کلیسا (نماد راههای دیگر) استفاده میکند. این عمل، نشاندهندهٔ رها کردن کامل تعلقات مذهبی و حرکت به سوی حقیقت است.
نتیجهگیری
حزین لاهیجی با به کارگیری مناسک حج در اشعار خود، به ما میآموزد که اعمال دینی، اگرچه لازم هستند، اما تنها راهی برای رسیدن به معرفت و وصال باطنیاند. او بر این باور است که حقیقت، در درون انسان و در عشق به خداوند و اهل بیت (ع) نهفته است و مناسک، تنها زمانی ارزشمندند که با این عشق همراه باشند.