در ابیات شیخ بهایی، کعبه نه تنها یک مکان مقدس، بلکه آینهای برای تجلی صفات الهی است. او با پیوند زدن کعبه به این صفات، نگاهی عمیق و عرفانی به ماهیت وجودی خداوند و ارتباط انسان با او ارائه میدهد.
کعبه و تجلی صفات الهی
شیخ بهایی در ابیات خود، از کعبه به عنوان نمادی برای تجلی صفات گوناگون خداوند استفاده میکند:
تجلی صفت "یگانگی" (احدیت): از دیدگاه شیخ بهایی، کعبه، نماد یگانگی و وحدت خداوند است. با وجود تمام راههایی که به سوی او میروند، مقصد نهایی یکی است و آن، حقیقت یگانهٔ الهی است. این نگاه در بیت مشهور او به خوبی نمایان است:
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
در این بیت، کعبه و بتخانه، هر دو بهانهای برای رسیدن به یک حقیقت واحد هستند.
تجلی صفت "امید" (الامید): کعبه برای عاشق، نماد امید و پناهگاه است. در مسیر پرفراز و نشیب زندگی، کعبه، نقطهٔ امید و آرامشی است که سالک را به سوی خود میکشاند.
جای در کعبه ی امید کند روی در قبله ی جاوید کند
در این ابیات، کعبه به عنوان "کعبهٔ امید" نامیده میشود که سالک با قرار گرفتن در آن، رو به "قبلهٔ جاوید" میآورد.
تجلی صفت "عشق" (العشق): کعبه در نگاه شیخ بهایی، محل تجلی عشق الهی است. طواف گرد کعبه، نمادی از شور و اشتیاق عاشقانه است که انسان را به سوی محبوب میکشاند.
زهرابهی هجر تو همه نوش روانه در پیش خیالت، به همه درد و غم و جان
در این ابیات، درد هجران از معشوق (نماد کعبه)، خود تجلی عشق الهی است که عارف با میل و رغبت آن را میپذیرد.
نتیجهگیری
شیخ بهایی با پیوند زدن کعبه به صفات الهی، این مکان مقدس را از یک بنای صرف فراتر برده و به آن ابعادی روحانی و عرفانی بخشیده است. او با این کار، به ما میآموزد که زیبایی و عظمت کعبه، در تجلی صفات کمالی خداوند است که در هر گوشه و کنار آن، نمایان است.