در کتاب گربه و موش
بله، در کتاب موش و گربه، که منسوب به شیخ بهایی است، کعبه به صورت نمادین و در قالب یک حکایت اخلاقی-عرفانی به کار رفته است. در این کتاب، کعبه نه به عنوان یک مکان مقدس برای انجام مناسک دینی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد و بیان مفاهیم عمیقتر استفاده شده است.
در حکایت ۲۲ این کتاب، شخصیت اصلی داستان در خواب میبیند که با مریدانش به کعبه رفته و در آنجا اعمالی خلاف شریعت انجام دادهاند:
"با سیصد تن از مریدان بموافقت همدیگر بکعبه رفته و خمر خورده و بت پرستیده و زنار بسته و خوک چرانیده و این همه از آن سبب کرده که..."
تحلیل استفاده از کعبه در این حکایت
این حکایت به خوبی نگاه انتقادی و عرفانی شیخ بهایی را نشان میدهد. او با قرار دادن اعمالی مانند خمر نوشیدن و بتپرستی در مکانی مقدس مانند کعبه، به چند هدف میرسد:
نقد ریاکاری: این حکایت میتواند کنایهای به ریاکاری برخی زاهدان و صوفیان باشد. شیخ بهایی نشان میدهد که حتی کسانی که در ظاهر به عبادت و تقوا مشغولند، در باطن و در خلوت خود، ممکن است به گناه آلوده باشند.
فراتر رفتن از ظاهر: این حکایت تأکید میکند که مقدس بودن یک مکان، تضمینکننده پاکی عمل نیست. مهم، نیت و پاکی قلب است، نه صرفاً حضور در مکان مقدس.
بیان رهایی از قیدها: از منظر عرفانی، انجام این اعمال در کعبه میتواند نمادی از رهایی سالک از قید و بندهای ظاهری باشد. در این نگاه، سالک پس از رسیدن به مرحلهای از شناخت، میتواند از ظواهر فراتر رود و در هر مکانی، حتی در جایی که گناه انجام میدهد، به دنبال حقیقت باشد.
به طور خلاصه، در کتاب موش و گربه، کعبه به عنوان یک بستر نمادین استفاده شده تا شیخ بهایی بتواند به شکلی طنزآمیز و کنایهآمیز، به نقد ظاهربینی، ریاکاری و تأکید بر اهمیت باطن و نیت بپردازد.