مفهوم اختیار (انتخاب و اراده) در اشعار جامی، بهویژه در ابیاتی که به کعبه مربوط میشوند، نه یک موضوع ساده، بلکه یک مسئله عمیق عرفانی است. جامی اختیار را در تقابل با جبر (سرنوشت و تقدیر ازلی) به چالش میکشد و نشان میدهد که انتخاب حقیقی، در گرو رهایی از خود است.
اختیار در ابیات کعبه از جامی در چند سطح بررسی میشود:
۱. اختیار در انتخاب مسیر
جامی در ابیات خود، اختیار سالک را در انتخاب مسیر معنوی به تصویر میکشد. این انتخاب، میان شریعت و طریقت، یا ظاهر و باطن است.
از مدرسه به کعبه روم یا به میکده
ای پیر ره بگوی طریق صواب چیست؟
در این بیت، شاعر خود را در دوراهی انتخاب قرار میدهد و از مرشد خود، راهنمایی میخواهد. این سؤال نشاندهندهی اختیار سالک در تعیین مسیر خود است؛ مسیری که یکی به مناسک ظاهری (کعبه) و دیگری به عشق و مستی باطنی (میکده) منتهی میشود.
۲. اختیار در انتخاب مقصد حقیقی
جامی با طرح سؤالات رتوریک، اختیار فرد را در تشخیص مقصد حقیقی به چالش میکشد. او میگوید که اگرچه انسان در انتخاب مقصد آزاد است، اما باید آگاه باشد که مقصد واقعی کجاست.
جامی از خاک خراسان چه کنی قصد حجاز
چون تو را کعبه مقصود به ترکستان است
اینجا، جامی بر انتخاب نادرست سالک تأکید میکند و به او گوشزد میکند که اگرچه اختیار سفر دارد، اما انتخاب هوشمندانه این است که به سمت کعبهی مقصود خود (که نمادی از معشوق است) حرکت کند، نه به سوی یک مکان جغرافیایی.
۳. اختیار در رهایی از خود (مهمترین انتخاب)
عمیقترین لایهی اختیار در نگاه جامی، انتخاب فنای نفس است. او معتقد است که رسیدن به کعبه حقیقی، با رها کردن خود امکانپذیر است و این، دشوارترین و مهمترین انتخاب انسان است.
چو ز خود جدا نشدی دلا به هوای کعبه مکن سفر
به وصال کعبه گهی رسی که ز خود جدا سفری کنی
این بیت، اصلیترین آموزه عرفانی در مورد اختیار را بیان میکند: اختیار واقعی در انتخاب بین دو چیز نیست، بلکه در انتخاب رهایی از خود است. سالک برای رسیدن به کعبهی حقیقی، باید از خود و نفسانیات خود جدا شود، که این خود اوج اختیار است.
نتیجهگیری:
جامی اختیار را نه به معنای آزادی مطلق، بلکه به عنوان یک انتخاب معنوی و وجودی در نظر میگیرد. او نشان میدهد که انسان مختار است تا میان ظاهر و باطن، و میان خود و خدا انتخاب کند، اما اوج این اختیار، تسلیم اراده الهی و فنای نفس در راه عشق است.