جامی در اشعار خود، به ویژه در ابیاتی که به کعبه میپردازد، تنها به بیان مفاهیم عرفانی اکتفا نمیکند، بلکه با بهرهگیری از آرایههای ادبی و خیالانگیز، به خلق زیباییهای عمیق میپردازد. این زیباییشناسی، کعبه را از یک نماد مذهبی صرف به یک پدیده هنری تبدیل میکند.
۱. استعاره و نمادپردازی (استعاره و نماد)
زیباترین جنبه در اشعار جامی، استفاده از کعبه به عنوان یک استارهای پویا است. او کعبه را از یک بنای زمینی جدا کرده و به نمادی از معشوق و قلب انسان میکند. این استاره، وحدت وجود را به تصویر میکشد و پیوند میان عشق زمینی و آسمانی را میسازد.
زهی جمال تو قبله جان حریم کوی تو کعبه دل
در این بیت، جامی با استعارهای «کعبه دل» ، معشوق را به قبل از بیماری عاشق میکند. این تصویرسازی، زیبایی را در همسانانگاری دو امر متضاد (مکان مقدس و وجود انسان) میآفریند و نشان میدهد که زیبایی واقعی در درون و نه در بیرون است.
۲. پارادوکس و تضاد (پارادوکس و کنار هم قرار گرفتن)
جامی با قرار دادن مفاهیم متضاد در کنار هم، نوعی زیبایی فکری و معنوی خلق میکند. این تضاد، مخاطب را به چالش میکشد و او را وامیدارد تا به معنای مفهومتری کند فکر میکند.
هر خشتی از کنشت شود کعبه دگر
گر پرتو جمال تو به سومنات رسید
این پارادوکس، با همنهی کنشت (پرستشگاه یهودی) و کعبه ، زیبایی را در وحدت مییابد. تضاد ظاهری میان این دو مکان، به وحدت باطنی آنها اشاره میکند و نشان میدهد که نور حقیقت، تفرقه و جدایی را از بین میبرد.
۳. تصویرسازی و اغراق (تصویر و ابربولی)
جامی برای بیان شدت عشق و شوق، از تصاویر اغراقآمیز و خیالانگیز استفاده میکند. او رنج سفر به کعبه را به شکل ملموسی تصویر میکند و آن را با سختیهای راه عشق مقایسه میکند.
به راه کعبه وصل تو آب دیده من
به تشنگان خبر دجله و فرات دهد
در این تصویر، اشک عاشق به آب دجله و فرات تشبیه شده است که از شدت گریه در راه عشق، آنقدر زیاد شده است که تشنگان را سیراب میکند. این غراق، اوج زیبایی و عمیق احساسی شاعر را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که درد عشق، خود منبع خیر و رحمت است.
زیباییشناسی در ابیات کعبهی جامی، در تبدیل یک نماد مذهبی به ابزاری برای بیان عمیقترین احساسات و اندیشههای عرفانی است. او با استفاده از استعاره، پارادوکس و تصویرسازی خیالانگیز ، کعبه را به کعبه دل میکند و خواننده را به سفری درونی برای کشف حقیقت و زیبایی فرا میخواند.