در منظومه عاشقانه «لیلی و مجنون»، جامی از مفهوم کعبه برای نشان دادن عمق و ماهیت عرفانی عشق مجنون به لیلی استفاده میکند. در این اثر، کعبه از یک مکان مقدس به نمادی از مقصد نهایی، قبله عشق و حقیقت مطلق تبدیل میشود.
۱. لیلی، کعبه مجنون
در این منظومه، جامی لیلی را به کعبه مجنون تشبیه میکند. این تشبیه نشان میدهد که برای مجنون، لیلی تنها یک معشوق زمینی نیست، بلکه مقصدی الهی و نقطه کانونی تمام وجود اوست.
چو هر منزل که لیلی کرده جا کعبه ست مجنون را
به قصد کعبه مجنون را چه حاجت قطع منزلها
این ابیات بیانگر این نکته است که عشق مجنون به لیلی، او را از پیمودن راه ظاهری و رفتن به حج بینیاز کرده است. برای مجنون، هر جا که لیلی حضور دارد، همانجا کعبه است. این دیدگاه، برتری سیر باطنی و حج درونی را بر سفر جسمانی نشان میدهد.
۲. عشق، مقصد والاتر از مناسک
جامی در این اثر، بر این باور است که عشق حقیقی، انسان را به مقامی میرساند که از انجام مناسک و آداب ظاهری بینیاز میشود. عشق مجنون به لیلی، او را به چنین معرفتی رسانده است. در جایی دیگر، جامی لیلی را «کعبه بینظیر منظر» مینامد که نشاندهنده زیبایی و مقام والای لیلی در نظر مجنون است.
نتیجهگیری
در منظومه «لیلی و مجنون»، کعبه نمادی است که جامی از آن برای انتقال این پیام عرفانی استفاده میکند: عشق حقیقی و خالص، انسان را به مقصد نهایی میرساند، حتی اگر در ظاهر از راه و رسم معمول مذهبی فاصله بگیرد. برای مجنون، لیلی نه تنها معشوق، بلکه راه، مقصد و کعبهای است که تمام هستی او به سوی آن جهتگیری کرده است. این رویکرد، داستان لیلی و مجنون را از یک حکایت عاشقانه صرف به یک متن عمیق عرفانی تبدیل میکند.