جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب زمین بوس حضرتی که نقش خاتم نبوتش خاتم النبیین است و طراز خلعت رسالتش سیدالمرسلین صلی الله علیه و آله و سلم
.......و خاری که روید از دمنش
ننگ آید ز سوری و سمنش
ساحت روضه ات که کعبه نماست
حرم عصمت و حریم صفاست
کی بود با دل ز غم رسته
جامی احرام آن حرم بسته
برده با …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۱ - در بیان آنکه ملازمت مصلی مر شطر مسجد حرام را بنا به انقیاد امر حق و اتباع شریعت اوست و الا هویت حق سبحانه چنانکه در قبله مصلی هست در جمیع جهات هست
.......مصلی کند به وقت صلاة
روی در کعبه از جمیع جهات
باشد از حق بدان جهت مأمور
ور نه حق نیست اندر آن محصور
روی در روی او …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۲ - رحم اللاه مرئا عرف قدره و لم یتجاوز طوره
.......رسوائیت فتد از بام
دیگ اندیشه تو ماند خام
من نمی گویمت به کعبه مرو
همت خود مکن به کعبه گرو
می روی زادگیر و راحله جوی
روز و شب در قفای قافله …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - قصه غوری و حج رفتن او به یک تگ و بازگشتن او از منزل اول
.......غور گذشت
بامدادان به مسجدی برخاست
بهر حضار مجلسی آراست
صفت کعبه و فضیلت حج
به براهین بیان نمود و حجج
نکته ها گفت جمله عشق آمیز
بیتها خواند جمله …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۴ - قصه آن پهلوانی که مخنثی را دید که در جوار کعبه خود را بر خاک انداخته و از خوف گناهان خود فریاد و زاری برگفته گفت خداوندا این مخنث را بیامرز یا بار گناهان او را بر گردن من نه که از بیم تو بخواهد مرد
.......ز پر دلان عجم
می زد اندر طواف کعبه قدم
دید گریان مخنثی بر خاک
روی بنهاده پیرهن زده چاک
نوحه ای برگرفته عالم سوز
کای …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۵ - تتمه قصه غوری
.......جوابش داد
که زدم گام تا توانستم
بازگشتم همینکه دانستم
که به کعبه نمی رسم امروز
تا به کعبه بسی رهست هنوز
از سه فرسنگ شد درونم خون
چون توانم هزار …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۵ - هشام بن عبدالملک در طواف کعبه بود هر چند خواست که حجرالاسود را استلام کند به واسطه ازدحام طایفان میسرش نشد به جانبی بنشست و مردم را نظاره می کرد. ناگاه حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین بن علی رضی الله عنهم حاضر شد و به طواف خانه اشتغال نمود چون به حجرالاسود رسید همه مردمان به یک جانب شدند تا نقبیل حجرالاسود کرد یکی از اعیان شام که همراه هشام بود پرسید که این چه کس است؟ هشام گفت نمی شناسم از ترس آنکه مبادا اهل شام به وی رغبت نمایند. فرزدق شاعر آنجا حاضر بود گفت من می شناسمش و در جواب سائل قصیده ای انشا کرد بیست بیت کما بیش در تعریف و تمدیح امام زین العابدین رضی الله عنه
.......عبدالملک به نام هشام
در حرم بود با اهالی شام
می زد اندر طواف کعبه قدم
لیکن از ازدحام اهل حرم
استلام حجر ندادش دست
بهره نظاره گوشه ای بنشست
ناگهان …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۰ - در بیان آنکه کاملان و عارفان را ملاحظه صورت کثرت از مشاهده سر وحدت باز نمی دارد
.......چرخ حلقه در او
حلقه قدسیان ثناگر او
روی او قبله عبادت ها
کوی او کعبه سعادت ها
اهل حاجت چو حاجیان پیوست
زده در حلقه در او دست
برده از جویبار فضلش …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۳۳ - اشارت به تقسیم حیرت محمود و مذموم
.......سعی چون کند پرواز
در بیابان دو ره چو پیش آید
که یکی زان دو کعبه را شاید
تا به تعیین ندانی آن ره را
کی بریدن توانی آن ره را
لیک تعیین ره به جزم و …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۴ - به هم رسیدن شیخ سری قدس سره و تاجر و خریداری کردن شیخ سری تحفه را از وی
.......منقارگاه زاغان ساخت
تاجر و شیخ پا بیفشردند
ریگ کوبان به کعبه پی بردند
با دل بی غش و درونه صاف
شیخ می کرد گرد خانه طواف
آمد آواز ناله ایش به …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۵ - قصه ملاقات ذوالنون مصری قدس الله تعالی سره در حرم مکه با آن کنیزک و مقالات ایشان با یکدیگر
.......پی ناله برگرفتم راه
دیدم آنجا کنیزکی چون ماه
اندر استار کعبه آویزان
اشک خونین ز هر مژه ریزان
برگرفته نوا که یا مولای
لیس الا هواک جوف …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۲ - حکایت پسر یحیی برمکی و صفت بخل وی
.......سوزن پولاد
پس ز کنعان بیاید اسرائیل
همره جبرئیل و میکائیل
خانه کعبه را کنند گرو
چند روز اوفتند در تگ و دو
تا به آن جست و جوی پی در پی
سوزنی عاریت کنند …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۵ - حکایت محتسب بغداد که منکر پیش او معروف بود و معروف در نظر او منکر می نمود
.......به پیمانه می نپیمایند
رفته هوش و خرد به باد او را
ناید از حج و کعبه یاد او را
روز دیگر چنین رسید خبر
که نیارد شناخت بام از در
همچنان از شراب شب مست …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۳ - نعت خواجه ای که ربقه بندگیش طوق گردن سر بلندان است و داغ غلامیش نشان دولت ارجمندان
.......اند
حلقه حکمش به گوش افکنده اند
مقبلان را قبله جان روی اوست
کعبه امید خاک کوی اوست
کویش آمد کعبه هر محرمی
کعبه را نبود گزیر از زمزمی
زمزم آن چشم …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۴ - در دعای دولتخواهی جناب ارشاد پناهی خواجه ناصرالدین عبیدالله ادام الله تعالی ظلال ارشاده علی مفارق الطالبین الی یوم الدین
.......ویند
دایره جمع هر امنیت است
مرکز آن نقطه جمعیت است
هست به آن کعبه صدق و صواب
نسبتشان سلسله زر ناب
تا ابد آن سلسله نگسسته باد
گردن ایام بدان بسته …
مطابق با جستوجوی شما، در ادامه به بررسی مفهوم کعبه در آثار جامی، بهویژه در منظومه «سلسلةالذهب» و دیگر بخشهای «هفت اورنگ» میپردازیم.
کعبه در ادبیات عرفانی جامی
جامی، بهعنوان یکی از بزرگترین شاعران و عارفان قرن نهم هجری، از کعبه و حج بهعنوان مفاهیمی عمیق و چندوجهی استفاده کرده است. کعبه در آثار او صرفاً یک بنای مادی نیست، بلکه نمادی از حقیقت، قبله دل، و محل تجلی حقتعالی است.
1. کعبه: قبله ظاهری و باطنی
در بسیاری از ابیات، جامی به کعبه بهعنوان قبله ظاهری مسلمانان اشاره میکند. در بخش ۶۱ از دفتر اول «سلسلةالذهب»، جامی این نکته را به زیبایی بیان میکند:
مصلی کند به وقت صلات
روی در کعبه از جمیع جهات
باشد از حق بدان جهت مأمور
ور نه حق نیست اندر آن محصور
این ابیات نشان میدهد که روی آوردن به کعبه، یک فرمان الهی و از روی انقیاد است وگرنه خداوند در مکان خاصی محدود نیست.
2. کعبه: نماد حقیقت و مقصد اصلی
در عرفان، کعبه نمادی از مقصود اصلی سالک و نقطه کانونی حقیقت است. جامی در بخش ۱۷۰ از دفتر اول، کوی معشوق را به کعبه تشبیه میکند:
روی او قبله عبادتها
کوی او کعبه سعادتها
اهل حاجت چو حاجیان پیوست
زده در حلقه در او دست
این تشبیه نشان میدهد که همانطور که حاجیان برای طواف و استجابت دعا به کعبه میروند، سالکان نیز برای رسیدن به سعادت و خواستههای خود، روی به کوی معشوق میآورند.
3. کعبه: آزمون راه سلوک
جامی در اشعار خود، سفر حج و رسیدن به کعبه را نمادی از سختی و ریاضت در راه سلوک میداند. قصه «غوری» و تلاش او برای رسیدن به کعبه، در واقع مثالی از دشواریهای این راه است. غوری پس از پیمودن مسافتی کوتاه، متوجه میشود که «تا به کعبه بسی رهست هنوز» و از ادامه راه بازمیگردد. این حکایت، به سالک گوشزد میکند که راه رسیدن به حقیقت دشوار و طولانی است و هرکسی توان پیمودن آن را ندارد.
کعبه در حکایات و قصهها
جامی در حکایات خود از کعبه برای تبیین مفاهیم اخلاقی و عرفانی استفاده میکند.
حکایت هشام و امام زینالعابدین (بخش ۱۵۵): این قصه، نشاندهنده احترام و جایگاه معنوی ائمه (ع) است، حتی در مکانی مقدس مانند کعبه. در این حکایت، ازدحام در اطراف هشام بن عبدالملک در مقابل احترام مردم به امام زینالعابدین (ع) در طواف، ارزشهای معنوی را بر قدرت ظاهری ترجیح میدهد.
حکایت مرد پهلوان و مخنث (بخش ۱۰۴): در این قصه، که در جوار کعبه اتفاق میافتد، شاهد نمایش عفو و بخشش هستیم. مرد پهلوان از خدا میخواهد که گناهان مرد مخنث را بر گردن او بگذارد تا از ترس گناه نمیرد. این حکایت، کعبه را به محلی برای تجلی رحمت و بخشش الهی تبدیل میکند.
نتیجهگیری
کعبه در آثار جامی، از یک مکان جغرافیایی فراتر رفته و به نمادی از حقیقت، قبله دل، مقصد نهایی سلوک و محلی برای تجلی رحمت الهی تبدیل شده است. او با استفاده از قصهها و تمثیلها، کعبه را به بستری برای بیان عمیقترین مفاهیم عرفانی و اخلاقی خود تبدیل میکند.
آیا مایلید در مورد ابعاد دیگری از اشعار جامی یا سایر شاعران فارسیزبان بیشتر بدانید؟
جامی
جامی » هفت اورنگ » خلاصه » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - عاشق شدن جوانی از ثقیف به لیلی و نکاح کردن آن دو
.......راز،
چون بارگی از حرم برون راند
حادی به حداگری فسون خواند
هر کعبهٔ روی به قصد منزل
میراند به صد شتاب محمل
از حی ثقیف نازنینی
خورشیدرخی قمر …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » خلاصه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - بیمار شدن شوهر لیلی و وفات یافتن وی
.......بیاض این راز
صورتگری اینچنین کند ساز
کان کعبهٔ بینظیر منظر
چون صورت چین بدیعپیکر
با شوهر خود چو سرکشی کرد،
پاداش خوشیش …
----------------------------
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶
.......کعبه بود کوی تو را
زاده الله تعالی شرفا
زایر کوی تو از کعبه گذشت
سرو کوی تو کجا کعبه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۱
.......عقل رهبر نه تن توانا نه دل شکیبا
زهی جمال تو قبله جان حریم کوی تو کعبه دل
فان سجدنا الیک نسجد و ان سعینا الیک نسعی
ز سر عشق تو بود ساکن زبان ارباب شوق …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۷
.......ساعة عنی
که ماند از ظلمت هستی درون پرده مشکل ها
به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی
چو نبود قرب روحانی چه سود از قطع منزل ها
برآر ای بحر بی پایان ز …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۳
.......کعبه گر ننمای جال خود ما را
ز خون دیده کنم لعل ریگ بطحا را
به دور حسن تو از مهره وفا …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
.......کز آیینه صبح
می برد شعله آن رنگ شب یلدا را
گر نیابم ز سر کوی تو در کعبه نشان
از مژه دجله بغداد کنم بطحا را
نکهت عنبر سارا همه عالم بگرفت
تا صبا شانه زد آن …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۷
.......حل نشود مسئله ما
می ده که ز حد می گذرد مشغله ما
در راه طلب بادیه کعبه چه باشد
صد بادیه کعبه و یک مرحله ما
این هرزه درایان همه در راه درآیند
گر بانگ …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۸
.......مهر تو از صبح ازل هم نفس ما
کوتاه ز دامان تو دست هوس ما
ما قافله کعبه عشقیم که رفته ست
سرتاسر آفاق صدای جرس ما
آن بلبل مستیم که دور از گل رویت
این گلشن …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
.......چو در مبداء ازل
حسنت نمود جلوه در آیینه صفات
هر خشتی از کنشت شود کعبه دگر
گر پرتو جمال تو افتد به سومنات
هر جا که تافت پرتو انوار عزتت
عزی ندید عزی و …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۷
.......درت کعبه ارباب نجات
قبلتی وجهک فی کل صلات
بر سر کوی تو ناکرده وقوف
حاجیان را چه وقوف از …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴
.......که بود کعبه ارباب سلامت
ریگ حرمش نیست به جز سنگ ملامت
شهری که نه جای تو در او خانه نگیریم
در …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶
.......چو قبله نگردد به عیدگه رویت
ز عیدگه کنم آهنگ کعبه کویت
تو عید خلقی و قربانت آنکه مردم را
کشد به غمزه خون ریز چشم جادویت
اگر چه نیست …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴
.......هر کس دارد آن چشم التفاتی
به حال ما چرا بی التفات است
به راه کعبه وصلت دو چشمم
یکی چون دجله وان دیگر فرات است
زکات لب بده ای نامسلمان
که یک رکن از …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴
.......کوی تو را فسحت حرم تنگ است
ز کعبه تا سر کویت هزار فرسنگ است
دلم ضعیف و ز هر سو ملامتی چه کنم
که شیشه نازک و هر جا که …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵
.......گرم مپرس
که پیش مرغ هوا کوه و دشت یکسان است
ز ناز چون نکشیدی به کعبه دامن وصل
چه چاک ها که ازین حسرتش به دامان است
ببند دیده گرت نیست قوت مجنون
که برق …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷
.......لعل که گر هست آن است
جامی از خاک خراسان چه کنی قصد حجاز
چون تو را کعبه مقصود به ترکستان …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
.......دل که نه در طره پر پیچ و خم اوست
تن گر چه به صد مرحله دور است ز کعبه
جان طوف کنان گرد حریم حرم اوست
آن کز کرمش بود که میخانه بنا کرد
میخواری ما نیز بنا …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹
.......قوت جنبیدنم نماند
در حیرتم که در دلم این اضطراب چیست
از مدرسه به کعبه روم یا به میکده
ای پیر ره بگوی طریق صواب چیست
جامی چه لاف می زنی از پاکدامنی
بر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵
.......یک بوسه بود و ده دشنام
لبت آن یک نداد وین ده گفت
نیست مشتاق کعبه صوفی شهر
سخن کعبه گر نه در ره گفت
دوش جامی حدیث زلف و رخت
ز اول شام تا سحرگه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵
.......عمل خود طی کن
بس مصلی که رهش نقش مصلا زده است
بی غباری به حرم کعبه روی پی برده ست
کآب راه حرم از آبله پا زده است
گر چه تنگ است بسی خانه صورت جامی
کم …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵
.......تو آمد فرو سینه بسی تنگ بود
دل به عدم رو نهاد جان به پیکان گذاشت
کعبه روی را کشید جذبه خاک درت
راحله و زاد را زیر مغیلان گذاشت
گریه چراغم بکشت گرمی دل …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶
.......که زیر پای خود آن شوخ بسپرد
صد جان بها دهند اگر پا بیفشرد
مشتاق کعبه را ز بساط حریر به
ریگ حرم که در ته پهلو بگسترد
مویی شدم ز فقر و فنا کو قلندری
کین …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱
.......چه گویم سخن سدره و طوبی
بخرام که با قد بلندت همه پستند
جامی حرم کعبه مقام همه کس نیست
این بس که در دیر به روی تو …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲
.......سلسله مویان مقیدند
سرگشتگان کوی بتان را تویی مراد
مقصد یکی ست کعبه روان را اگر صدند
پیش من ای رفیق بد نیکوان مگوی
جان و دل منند اگر نیک اگر بدند
گو …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۵
.......که چشم من
عنوان این صحیفه به خون رنگ می کند
عاشق فشانده جان به ره کعبه مراد
زاهد نشسته پرسش فرسنگ می کند
صد چنگ می کشیم به امید یک صفا
چون می بریم نام …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳
.......صبر دو اسپه ز هجر تو مشکل
که نارسیده به ملک عدم فرود آید
چو کعبه گر همه کس را بود به کوی تو راه
هزار قافله بر روی هم فرود آید
ملک ز ناله من بس که بر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷
.......شود
مریض عشق تو چون مایل شفا گردد
اسیر قید تو کی طالب نجات شود
ز کعبه بود نشانی دلم چه دانستم
که بهر چون تو بتی دیر سومنات شود
نهاد رخ به عدم دل چو تخم …
مفاهیم «کعبه» و «حرم» در آثار جامی، بهویژه در دیوان اشعار او، ابعاد تازهای پیدا میکنند که فراتر از یک مکان مقدس فیزیکی هستند. در این بخش، به بررسی این مفاهیم در دیوان «فاتحة الشباب» و منظومه «لیلی و مجنون» میپردازیم.
کعبه در دیوان اشعار: از نماد ظاهری تا قبله باطنی
در دیوان اشعار جامی، کعبه اغلب به عنوان یک نماد عرفانی برای بیان جایگاه معشوق و مقصد نهایی سالک به کار رفته است.
1. معشوق: کعبه حقیقی سالک در بسیاری از غزلها، جامی کوی و روی معشوق را به کعبه و قبله تشبیه میکند و نشان میدهد که برای عاشق حقیقی، مقصد اصلی نه کعبه مادی، بلکه وصال با معشوق ازلی است.
زهی جمال تو قبله جان حریم کوی تو کعبه دل
فان سجدنا الیک نسجد و ان سعینا الیک نسعی
در این ابیات، جامی به صراحت بیان میکند که سجده و سعی حقیقی، نه به سوی کعبه، بلکه به سوی جمال معشوق است. در غزلی دیگر نیز میگوید:
زایر کوی تو از کعبه گذشت
سرو کوی تو کجا کعبه کجا
این بیت نشان میدهد که کوی معشوق مقامی والاتر از کعبه دارد. در این نگاه، کعبه صرفاً وسیلهای برای رسیدن به مقصد حقیقی است، در حالی که مقصد واقعی، خود معشوق است.
2. حج درونی: برتری سیر روحانی بر سیر جسمانی جامی در اشعار خود، به حج درونی و سیر روحانی اشاره میکند که از طی مسافتهای طولانی برای رسیدن به کعبه مادی ارزشمندتر است.
به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی
چو نبود قرب روحانی چه سود از قطع منزلها
این ابیات به ما میآموزد که اگرچه پیمودن راه حج، عملی شریف است، اما بدون قرب روحانی و پاکی باطن، صرف پیمودن مسیر سودی ندارد. جامی در غزلی دیگر این مفهوم را با تعبیری زیبا بیان میکند:
جامی از خاک خراسان چه کنی قصد حجاز
چون تو را کعبه مقصود به ترکستان است
این بیت نشان میدهد که کعبه حقیقی برای شاعر، در محل اقامت معشوق است و نه در سرزمین حجاز.
3. کعبه و دیر: همارزی در نگاه عارف در نگاه عارف، حقیقت در همه جا حاضر است و مکانهای مقدس مختلف (مانند کعبه و دیر) میتوانند به یک نقطه اتصال با حقیقت تبدیل شوند.
هر خشتی از کنشت شود کعبه دگر
گر پرتو جمال تو افتد به سومنات
این ابیات نشان میدهد که با تابیدن نور الهی و جمال معشوق، حتی یک کنیز یا یک دیر سومنات نیز میتواند به جایگاه کعبه تبدیل شود، چرا که نور حق در همه جا جاری است.
کعبه در «لیلی و مجنون»
در منظومه «لیلی و مجنون»، جامی از کلمه «کعبه» در بستری عاشقانه استفاده میکند. در این داستان، لیلی به عنوان کعبه معشوق تصویر میشود.
کان کعبهٔ بینظیر منظر
چون صورت چین بدیعپیکر
این بیت، لیلی را به یک کعبه منظر و مقصود بینظیر تشبیه میکند. این کاربرد، کعبه را از یک نماد دینی به یک نماد عاشقانه برای زیبایی و مقصد نهایی عشق تبدیل میکند.
نتیجهگیری
جامی با استفاده هوشمندانه از مفهوم «کعبه»، آن را از یک نماد صرفاً مذهبی به یک نماد عمیقتر و چندوجهی در زمینه عرفان و عشق تبدیل کرده است. کعبه در آثار او:
کعبه دل: به عنوان قبلهای برای قلبهای عاشق.
کعبه معشوق: به عنوان تجلیگاه جمال الهی.
کعبه روحانی: به عنوان نمادی برای برتری سیر باطن بر سیر ظاهر.
این دیدگاه، نشاندهنده عمق اندیشه عرفانی جامی و تسلط او بر زبان نمادین برای بیان مفاهیم پیچیده است.
جامی
جامی » هفت اورنگ » خلاصه » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - عاشق شدن جوانی از ثقیف به لیلی و نکاح کردن آن دو
.......راز،
چون بارگی از حرم برون راند
حادی به حداگری فسون خواند
هر کعبهٔ روی به قصد منزل
میراند به صد شتاب محمل
از حی ثقیف نازنینی
خورشیدرخی قمر …
----------------------------
جامی
جامی » هفت اورنگ » خلاصه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - بیمار شدن شوهر لیلی و وفات یافتن وی
.......بیاض این راز
صورتگری اینچنین کند ساز
کان کعبهٔ بینظیر منظر
چون صورت چین بدیعپیکر
با شوهر خود چو سرکشی کرد،
پاداش خوشیش …
----------------------------
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶
.......کعبه بود کوی تو را
زاده الله تعالی شرفا
زایر کوی تو از کعبه گذشت
سرو کوی تو کجا کعبه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۱
.......عقل رهبر نه تن توانا نه دل شکیبا
زهی جمال تو قبله جان حریم کوی تو کعبه دل
فان سجدنا الیک نسجد و ان سعینا الیک نسعی
ز سر عشق تو بود ساکن زبان ارباب شوق …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۷
.......ساعة عنی
که ماند از ظلمت هستی درون پرده مشکل ها
به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی
چو نبود قرب روحانی چه سود از قطع منزل ها
برآر ای بحر بی پایان ز …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۳
.......کعبه گر ننمای جال خود ما را
ز خون دیده کنم لعل ریگ بطحا را
به دور حسن تو از مهره وفا …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
.......کز آیینه صبح
می برد شعله آن رنگ شب یلدا را
گر نیابم ز سر کوی تو در کعبه نشان
از مژه دجله بغداد کنم بطحا را
نکهت عنبر سارا همه عالم بگرفت
تا صبا شانه زد آن …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۷
.......حل نشود مسئله ما
می ده که ز حد می گذرد مشغله ما
در راه طلب بادیه کعبه چه باشد
صد بادیه کعبه و یک مرحله ما
این هرزه درایان همه در راه درآیند
گر بانگ …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۸
.......مهر تو از صبح ازل هم نفس ما
کوتاه ز دامان تو دست هوس ما
ما قافله کعبه عشقیم که رفته ست
سرتاسر آفاق صدای جرس ما
آن بلبل مستیم که دور از گل رویت
این گلشن …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
.......چو در مبداء ازل
حسنت نمود جلوه در آیینه صفات
هر خشتی از کنشت شود کعبه دگر
گر پرتو جمال تو افتد به سومنات
هر جا که تافت پرتو انوار عزتت
عزی ندید عزی و …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۷
.......درت کعبه ارباب نجات
قبلتی وجهک فی کل صلات
بر سر کوی تو ناکرده وقوف
حاجیان را چه وقوف از …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴
.......که بود کعبه ارباب سلامت
ریگ حرمش نیست به جز سنگ ملامت
شهری که نه جای تو در او خانه نگیریم
در …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶
.......چو قبله نگردد به عیدگه رویت
ز عیدگه کنم آهنگ کعبه کویت
تو عید خلقی و قربانت آنکه مردم را
کشد به غمزه خون ریز چشم جادویت
اگر چه نیست …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴
.......هر کس دارد آن چشم التفاتی
به حال ما چرا بی التفات است
به راه کعبه وصلت دو چشمم
یکی چون دجله وان دیگر فرات است
زکات لب بده ای نامسلمان
که یک رکن از …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴
.......کوی تو را فسحت حرم تنگ است
ز کعبه تا سر کویت هزار فرسنگ است
دلم ضعیف و ز هر سو ملامتی چه کنم
که شیشه نازک و هر جا که …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵
.......گرم مپرس
که پیش مرغ هوا کوه و دشت یکسان است
ز ناز چون نکشیدی به کعبه دامن وصل
چه چاک ها که ازین حسرتش به دامان است
ببند دیده گرت نیست قوت مجنون
که برق …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷
.......لعل که گر هست آن است
جامی از خاک خراسان چه کنی قصد حجاز
چون تو را کعبه مقصود به ترکستان …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
.......دل که نه در طره پر پیچ و خم اوست
تن گر چه به صد مرحله دور است ز کعبه
جان طوف کنان گرد حریم حرم اوست
آن کز کرمش بود که میخانه بنا کرد
میخواری ما نیز بنا …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹
.......قوت جنبیدنم نماند
در حیرتم که در دلم این اضطراب چیست
از مدرسه به کعبه روم یا به میکده
ای پیر ره بگوی طریق صواب چیست
جامی چه لاف می زنی از پاکدامنی
بر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵
.......یک بوسه بود و ده دشنام
لبت آن یک نداد وین ده گفت
نیست مشتاق کعبه صوفی شهر
سخن کعبه گر نه در ره گفت
دوش جامی حدیث زلف و رخت
ز اول شام تا سحرگه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵
.......عمل خود طی کن
بس مصلی که رهش نقش مصلا زده است
بی غباری به حرم کعبه روی پی برده ست
کآب راه حرم از آبله پا زده است
گر چه تنگ است بسی خانه صورت جامی
کم …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵
.......تو آمد فرو سینه بسی تنگ بود
دل به عدم رو نهاد جان به پیکان گذاشت
کعبه روی را کشید جذبه خاک درت
راحله و زاد را زیر مغیلان گذاشت
گریه چراغم بکشت گرمی دل …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶
.......که زیر پای خود آن شوخ بسپرد
صد جان بها دهند اگر پا بیفشرد
مشتاق کعبه را ز بساط حریر به
ریگ حرم که در ته پهلو بگسترد
مویی شدم ز فقر و فنا کو قلندری
کین …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱
.......چه گویم سخن سدره و طوبی
بخرام که با قد بلندت همه پستند
جامی حرم کعبه مقام همه کس نیست
این بس که در دیر به روی تو …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲
.......سلسله مویان مقیدند
سرگشتگان کوی بتان را تویی مراد
مقصد یکی ست کعبه روان را اگر صدند
پیش من ای رفیق بد نیکوان مگوی
جان و دل منند اگر نیک اگر بدند
گو …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۵
.......که چشم من
عنوان این صحیفه به خون رنگ می کند
عاشق فشانده جان به ره کعبه مراد
زاهد نشسته پرسش فرسنگ می کند
صد چنگ می کشیم به امید یک صفا
چون می بریم نام …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳
.......صبر دو اسپه ز هجر تو مشکل
که نارسیده به ملک عدم فرود آید
چو کعبه گر همه کس را بود به کوی تو راه
هزار قافله بر روی هم فرود آید
ملک ز ناله من بس که بر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷
.......شود
مریض عشق تو چون مایل شفا گردد
اسیر قید تو کی طالب نجات شود
ز کعبه بود نشانی دلم چه دانستم
که بهر چون تو بتی دیر سومنات شود
نهاد رخ به عدم دل چو تخم …
کعبه در آثار جامی: از عشق تا عرفان
مفهوم کعبه در اشعار جامی، به ویژه در دیوان «فاتحة الشباب» و منظومه «لیلی و مجنون»، فراتر از یک مکان فیزیکی مقدس است. جامی از کعبه به عنوان یک نماد عرفانی و عاشقانه برای بیان مفاهیم عمیقتر استفاده میکند. در ادامه، به بررسی این نمادگرایی میپردازیم.
۱. کعبه به عنوان قبله دل و مقصد معشوق
در بسیاری از غزلهای جامی، کوی معشوق یا جمال او به مقام کعبه و قبله میرسد. این رویکرد نشان میدهد که برای عاشق حقیقی، مقصد و قبله واقعی نه کعبه مادی، بلکه وصال با معشوق ازلی است.
کعبه کوی تو را: در این تعبیر، کوی معشوق مقامی والاتر از کعبه دارد. شاعر بیان میکند که زائر کوی معشوق، از کعبه مادی فراتر رفته است.
قبله جان و کعبه دل: جامی در غزلی میگوید: «زهی جمال تو قبله جان حریم کوی تو کعبه دل». این بیت به صراحت بیان میکند که سجده و تلاش حقیقی، به سوی جمال معشوق است. در این نگاه، کعبه مادی تنها یک نشانه است، اما کعبه دل، محل تجلی حقیقت و عشق است.
۲. برتری سیر روحانی بر سیر جسمانی
جامی، با نگاهی عارفانه، برتری حج درونی و سیر باطنی را بر پیمودن مسافتهای طولانی برای رسیدن به کعبه مادی تأکید میکند.
بیابان چند پیمایی؟: در این بیت، شاعر میپرسد «به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی؟». او نشان میدهد که اگر در درون انسان، قرب روحانی نباشد، پیمودن مسافتهای طولانی فایدهای ندارد.
قافله کعبه عشق: جامی خود را جزو «قافله کعبه عشق» میداند که مقصدشان متفاوت از حاجیان معمولی است. این قافله با صدای جرس خود، در پی حقیقتی فراتر از کعبه مادی است.
قصد حجاز یا ترکستان؟: در غزلی معروف، جامی میپرسد: «جامی از خاک خراسان چه کنی قصد حجاز/ چون تو را کعبه مقصود به ترکستان است». این پرسش نشان میدهد که کعبه حقیقی برای شاعر، در همان جایی است که معشوق قرار دارد.
۳. همارزی مکانهای مقدس در نگاه عارف
در نگاه جامی، حقیقت در هر مکانی قابل مشاهده است. او معتقد است که با تابیدن نور الهی، حتی یک مکان غیرمذهبی مانند دیر یا سومنات نیز میتواند به مقام کعبه برسد. این نشاندهنده دیدگاه وحدتگرای جامی است که حقیقت را محدود به مکان خاصی نمیداند.
هر خشتی از کنشت شود کعبه دگر
گر پرتو جمال تو افتد به سومنات
۴. کعبه در منظومه عاشقانه
در منظومه «لیلی و مجنون»، جامی از کعبه به عنوان یک نماد عاشقانه استفاده میکند. او لیلی را «کعبه بینظیر منظر» مینامد. در این کاربرد، کعبه به نمادی برای زیبایی بینظیر و مقصود نهایی عشق تبدیل میشود.
نتیجهگیری
جامی با استفاده از مفهوم کعبه، لایههای مختلفی از معنا را به مخاطب ارائه میدهد. کعبه در اشعار او:
نماد کمال معشوق و مقصد نهایی عاشق است.
نماد سفر روحانی و باطنی است که از سفر جسمانی برتر است.
نمادی است که محدود به مکان خاصی نیست و حقیقت آن در همه جا جاری است.
این دیدگاه، عمق اندیشه عرفانی جامی را به خوبی نمایان میسازد.
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹
.......رخت آبادان بود
تا تو رفتی ز نظر آب درین جوی نماند
بنما زودتر ای کعبه مقصود جمال
که درین ره دگرم تاب تک و پوی نماند
پیر گشتم من بدروز ولی در دل من
جز …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱
.......می گوید
عقده زلف پیچ پیچ تو را
خرد از مشکلات می گوید
زایر کعبه را مقیم درت
کافر سومنات می گوید
زاهد از ورد خویش می نازد
صوف از واردات می …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۸
.......فراقت به همان ساخته اند
تا به راه طلبت بی قدمان پی نبرند
کعبه وصل تو بی نام و نشان ساخته اند
بس که جامی صفت حسن تو نیکو گوید
عشقبازان سخنش ورد …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۵
.......میانت یک سر مویی نبرد
گرچه آمد عقل در حل دقایق موشکاف
بازگشت از کعبه شیخ شهر و جامی هم چنان
جامی می بر کف به کوی میفروشان در …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۶
.......به پای توام ای کعبه جان نیست گزاف
گر بگویم که کند گرد سرم کعبه طواف
صورت آرزوی من ز گریبانت نمود
نیست …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۱
.......ناب آید مرا
غرقه خواهم شد درین سیل دمادم دمبدم
ریز خون ما به گرد کعبه کویت که نیست
جز به خون دردمندان تشنه ریگ این حرم
روی اگر نپسندیم سودن به پشت پای …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۴
.......ضعف شدم مویی نگذشت دمی بر من
کز آتش عشق تو بر خویش نپیچیدم
تو کعبه مقصودی عیبی نبود بر من
گر رو به تو آوردم یا گرد تو گردیدم
ذوقی دگر است این بار …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۴
.......کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم
شعار کعبه چو دیدم …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۸
.......وضع زهد نیابم نسیم خیر آن به
که نقد صومعه بر آتش کنشت نهم
کجا به کعبه مقصود ره توانم برد
چو گام سعی نه بر وفق سرنوشت نهم
ز لوح ساده توان خواند سر خط …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۶
.......در پرده نهان ای کعبه جان
ز شوقت عالمی رو در بیابان
تو گنجی و درین معموره هر دم
به جست و جوی تو صد خانه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۰
.......این روسیاهان بین
شب است و بادیه هم راه ناپیدا و هم رهبر
بیا ای کعبه جان محنت گم کرده راهان بین
پناه ار ندهیم در سایه دیوار خود باری
به چشم مرحمت یک …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۸
.......تو عجایب جادوانند
ندیدم همچو آن دو هیچ جادو
همه صاحبدلان را ذوق کعبه
من بی دین و دل را ذوق آن کو
تنت در خرقه گر گم گشت جامی
چه شد کم گیر ازین پشمینه یک …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۹
.......هوس مزاحمت اهل دل مکن
بتخانه زیر خرقه سوی خانقه مرو
خواهی به صوب کعبه تحقیق ره بری
پی بر پی مقلد گم کرده ره مرو
دام حیات جز پی صید کمال نیست
صیدی نکرده …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۶
.......آتش افکنم
چون شمع می کند دل من زین نشاط پیه
جامی حریم کوی مغان کعبه صفاست
طوبی لساکنیه و بشری …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۳
.......بار به گردی نرسید از ره مردی
زنهار گمانش نبری مرد رسیده
از کعبه و از کعبه روان دم زند اما
زان قافله بانگ جرسی هم نشنیده
از کسب معارف شده مشعوف ز …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۸
.......دلنواز
با بیدلی چو من کند اینسان معامله
طی کن بساط کون که این کعبه مراد
باشد ورای کون و مکان چند مرحله
حق را به حق شناس نه از حجت و قیاس
خورشید را چه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۵
.......یا نه
به هر خانه کز دوست یابم نشانی
نتابم سر خدمت از آستانه
به کعبه مرو جامی از خانه خود
که خالی نباشد ازو هیچ …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۸
.......داد تو نازم وداد تو ورزم
که سلطان دادی و شاه ودادی
چو در کعبه رویت نبینم چه حاصل
ز طی بیابان و قطع بوادی
جمال تو نادیده جان داد جامی
زهی …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۳
.......عشق
زمام خاطر مجنون به محمل لیلی
پی دعای فراغت ز عشق مجنون را
به کعبه برد پدر با صد آه و واویلی
گرفت حلقه که یارب به حق این خانه
که هر دمم سوی لیلی زیاده …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱
.......«اذا شقت السما»
روی توجه همه آفاقیان به توست
هم قبله امیدی و هم کعبه صفا
وضع تو بی نظیر و بنای تو دلپذیر
آب تو جانفزای و هوای تو دلگشا
هر جای تو که می …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۵
.......خاطر او بحر و نعت تو
زان بحر بر لب آمده در منضد است
عمری ست رو به کعبه فقر است و نیستی
راهش نما که گم شده در هستی خود است
بگشای قفل بند طبیعت ز باطنش
چون …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۷
.......ست آنچنان بالا که گویی چرخ را
کنگر اطراف بامش شرفه های افسر است
کعبه از سنگ است و هر سنگی که در بنیاد اوست
کعبه آسا مقبلان را قبله گاهی دیگر است
چرخ بر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۹
.......شهود تو کرده ست نقد وقت
مستخلص از فسانه امس و امید غد
دارد به کعبه طلبت روی اهتمام
هم عابر بوادی و هم عاکف بلد
هر بولهب شرر که چو حمالة الحطب
در راه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۱
.......پرچین
نهاد از خار حفت بالمکاره دست دهقانش
بیابانی ست هایل کعبه مقصود را در ره
که بی قطع امید از خود بریدن نیست امکانش
گر آری رو در آن کعبه چو ریگ …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۶
.......بیند غلام
گر بدیها بینی اندر بادیه صبری بکن
تا در احرام حریم کعبه یابی احترام
از کلامت غیر لا درکم نشد حرف دگر
از تو با سایل تهی زین حرف کم باشد …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۹
.......نسیم مشکسا آبش زلال جانفزا
خاکش بود کحل جلا در دیده اهل عیان
چون کعبه آمد قبله گه بر طایفان بگشاده ره
هر سنگ ازو سنگ سیه هر کنج بامش ناودان
جانها قدم …
کعبه در آثار جامی: نماد مقصد، معرفت و عشق
در ادامه بررسی مفهوم کعبه در آثار جامی، به واکاوی غزلیات و قصاید او در دیوان «فاتحة الشباب» میپردازیم. در این بخش، کعبه نه تنها نماد قبله دل، بلکه به عنوان مقصد نهایی، جایگاه معرفت و تجلیگاه عشق الهی نیز به کار رفته است.
۱. کعبه مقصود: مقصد نهایی و حقیقت غایی
در غزلیات جامی، «کعبه مقصود» بارها تکرار میشود. این تعبیر، کعبه را از یک مکان فیزیکی به نمادی برای هدف نهایی و کمال مطلوب سالک تبدیل میکند.
بنما زودتر ای کعبه مقصود جمال
که درین ره دگرم تاب تک و پوی نماند
این بیت، نشاندهنده خستگی و بیتابی سالک در مسیر رسیدن به حقیقت است و از معشوق میخواهد که خود را آشکار کند.
۲. برتری مقصد بر مسیر: درک باطنی از سفر حج
جامی به تفکیک میان سفر ظاهری و سفر باطنی در راه کعبه میپردازد. او اهمیت درک باطنی از حج را بر طی مسافتهای طولانی برجسته میکند.
کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو کردم: در این بیت، شاعر به کعبه رفته، اما دلش همچنان در هوای کوی معشوق است. این نشان میدهد که کعبه، تنها وسیلهای برای رسیدن به مقصد حقیقی است.
راه بینام و نشان: جامی معتقد است که راه رسیدن به «کعبه وصل» بینام و نشان است، و این مسیر تنها با عشق و مجاهدت درونی پیموده میشود، نه با پیمودن مسیرهای شناخته شده.
تا به راه طلبت بی قدمان پی نبرند
کعبه وصل تو بی نام و نشان ساخته اند
۳. کعبه و دیر: وحدت در نگاه عارف
جامی در اشعار خود، مرزهای ظاهری بین مکانهای مذهبی را از بین میبرد و وحدت وجود را به تصویر میکشد.
زایر کعبه را مقیم درت
کافر سومنات میگوید
این بیت به زیبایی نشان میدهد که برای سالک حقیقی، تمام راهها به یک مقصد ختم میشوند و حقیقت در همه جا حاضر است.
۴. کعبه جان: نمادی از وجود معشوق درونی
جامی، معشوق را با تعابیری مانند «کعبه جان» و «کعبه صفا» توصیف میکند. این تعبیرها، کعبه را به مکانی درونی و روحانی تبدیل میکنند که در قلب و جان انسان قرار دارد.
به پای توام ای کعبه جان نیست گزاف
گر بگویم که کند گرد سرم کعبه طواف
این بیت، جایگاه والای معشوق را نشان میدهد، تا حدی که حتی کعبه مادی نیز باید به دور او طواف کند.
۵. کعبه در قصاید: نماد عزت و عظمت
در قصاید جامی، کعبه به عنوان نمادی از عزت، عظمت و جایگاه والای یک شخصیت یا مکان مورد ستایش قرار میگیرد.
کعبه از سنگ است و هر سنگی که در بنیاد اوست
کعبه آسا مقبلان را قبلهگاهی دیگر است
این بیت، نشاندهنده آن است که حتی سنگهای به ظاهر بیجان کعبه نیز، از چنان مقام و منزلتی برخوردارند که خود به قبلهای دیگر تبدیل شدهاند.
نتیجهگیری نهایی
جامی با استفاده مکرر و ظریف از نماد کعبه در آثار خود، این مفهوم را از یک بنای مادی به یک نماد پیچیده و چندلایه تبدیل کرده است. کعبه در نگاه جامی:
کعبه مقصود: نشاندهنده هدف نهایی و حقیقت غایی است.
کعبه جان: نماد عشق درونی و جایگاه معشوق در قلب است.
کعبه صفا: نمادی از پاکی، معرفت و وحدت وجود است.
این رویکرد، آثار جامی را از سطحینگری فراتر برده و آنها را به منابع ارزشمندی برای درک عمیقتر مفاهیم عرفانی تبدیل کرده است.
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۲۰
.......گرد او مگر
بیت معمور است کامد بر زمین از آسمان
در صفا چون خانه کعبه است لیک افتاده است
زمزم آنجا بر کران از خانه اینجا در میان
از در تحسین بود نجار کز …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۶۳
.......خاک درت کعبه ارباب خصوص
نازل شده ز آسمان به وصف تو نصوص
از پرتو روی و خاتم لعل لبت
ظاهر شده سر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰
.......رب سوی مقصدم ره سیر بده
مقصود دلم ز کعبه و دیر بده
با غیر تو شغل ناگوار است مرا
شغلی با خود، فراغی از غیر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰
.......پیش رهی بود ز بغداد نیاز
موصل به حریم وصل آن کعبه راز
داریم ز شاه همدان چشم که باز
ایمن شود از حرامی آن راه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » سایر اشعار » شمارهٔ ۴ - فی منقبت سیدالشهداء سلام الله علیه
.......مرقدش به سرم گر نهند پای
حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین
کعبه به گرد روضه او می کند طواف
رکب الحجیج این تروحون این این
از قاف تا به قاف پر است از …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۱
.......جمالش شمع محفلها
شتر رقاص گردد برمغیلان چون شود حادی
به وصف کعبه وصلش جرش جنبان محملها
بریز ای دیده بر خاک مذلت گریه حسرت
که گلهای کرامت بر دمد …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۳
.......تهیست منزل ما
چراغ و مشعله ندهد فروغ محفل ما
چه سود روی عبادت به کعبه آوردن
چونیست قبله روی تو در مقابل ما
اجل چو محمل ما بندد از جهان باشد
نوای عشق تو …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۴
.......پرسی ما رنجه لب خویش
زان پیش که پرسی و نیابی خبر ما
پیش از حرم کعبه به کوی تو رسیدیم
کوتاه شد المنة لله سفرما
سیل مژه از کوی تو خون دل ما شست
آنجا …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۸
.......بر رخ ما اشکهاست از دم سرد
مباد آفت برگ گل تو ژاله ما
به گرد کعبه چه گردیم چون نشد ز ازل
بجز حوالی دیر مغان حواله ما
کهن قباله رندیست دلق ما که …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
.......روز طرب را بامداد است
سر زلفت شب غم را سواد است
تویی کعبه به هر شهری که باشی
چو مکه نام آن خیر البلاد است
ز آه چون عمود آتشم چرخ
به هر شب چون …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵
.......گفت و گوی عقل
موجب عین الیقین نبود براهین حجج
خوانده در پرده چو کعبه یار خلقی را به خود
عاشقان لبیک شوق او زده من کل فج
خاک آدم خاصه بهر عشقبازی گل شده …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷
.......فسون محبت فسانه اند
هر جا روند تیر بلا را نشانه اند
حاجی به طوف کعبه گرفتار و عاشقان
فارغ ز خانه مست خداوند خانه اند
تجرید شو که پاک تراشان تیغ …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳
.......درون پرده کسی
قضا چو پرده عزت ز روی کار گشاد
ز شهر عشق مخوان سوی کعبه جامی را
که پای تابه غربت درآن دیار …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷
.......عشق که بحر
رشح او بی مدد ابر به صحرا نرسد
محنت بادیه کش گر هوس کعبه کنی
کس بدین عیش مهنا به تمنا نرسد
همت خویش قوی دار که مرغ دل تو
جز بدین بال به …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸
.......بوسه طمع داشتم ندانستم
که خط سبز تو بر جان من برات دهد
به راه کعبه وصل تو آب دیده من
به تشنگان خبر دجله و فرات دهد
به خاک پات که چون دررسی ز راه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱
.......روی و عذار
یک طرف از وی نوشته یک طرف دیگر سفید
ای که می پرسی ز راه کعبه عشقم نشان
ز استخوان کشتگان راهیست سرتاسر سفید
در لباس خط و کاغذ گفته جامی بود
نو …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷
.......منظور
تویی در دیده عشاق ناظر
نیاید با وطن باز آن که گردد
به عزم کعبه کویت مسافر
کند ترک سفر هر راهدانی
که گردد بر درت روزی مجاور
طریقت جامی از …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸
.......شکر خدا
کآشکار از برما رفت و نهان آمد باز
بس مسافر که ازان کوی ره کعبه گرفت
کعبه را دید و به آن کوی روان آمد باز
گفت در هند حسن گفته جامی چو شنید
کز عدم …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶
.......به دریا نه فرات است و نه شط
کاهلی کافری و گر مروی شیطنت است
روش کعبه روان نیست بجز سیر وسط
جامی از چاه طبیعت بدرآ تا بینی
سر« لودلی حبل لعلی الله هبط …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۰
.......به سر در ره عشق
دل ازین وسوسه فارغ که رسم یا نرسم
ماندم از قافله کعبه روان باز ولی
وقت خوش می کند از دور صدای جرسم
جز مرا دولت ره بوسی این قافله …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹
.......عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم
بدین بهانه گذر بر دیار یار کنم
ولی چه سود که نگذاردم مدار …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴
.......در کسوت مجاز
کشف حقیقت است مقالات عاشقان
در میکده روند و سر از کعبه برزنند
بنگر که تا کجاست کرامات عاشقان
شاهان به فر دولت شاهی مباهیند
باشد به ذل …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲
.......به
قصه اهل دل همیشه خوش است
ذکر شیخان شهر گه گه به
در وطن ذکر کعبه جامی چند
خیز کین گفت و گوی در ره …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۶
.......نامه ای
از سرشک و آه مضمون شسته عنوان سوخته
جسته زآه تشنگان کعبه وصل تو برق
در بیابان آتش افتاده مغیلان سوخته
شمع گل گر داشتی تاب تو بودی هر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۶
.......و منتهی هممی
چراست سوی تو روی جهانیان شب و روز
اگر نه قبله آفاق و کعبه حرمی
فراقنامه جامیست این نوشته که کرد
به نوک هر مژه از رشحه جگر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۶
.......اسیر تو شد و لاله عذار
چون چمن پر گل و لاله سر کویی داری
واصل کعبه شدن حد تو نبود جامی
اینقدر بس که به راهش تک و پویی …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۲
.......چو گل گوش که از وحی الهیست
گلبانگ زنان مرغ خوش آوای مدینه
کعبه که بود بادیه پیماش جهانی
خواهد که شود بادیه پیمای مدینه
طوبی که سرافراخته بر ذروه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۵
.......سرکش توسنان داده ست ایام
عنان ملک کز ادهم گرفته ست
حریم نیستی را کعبه ای دان
که خاکش خورده بر زمزم گرفته ست
به راهش فاقه آمد ناقه زانست
که جامی فاقه را …
کعبه در آثار جامی: نماد مقصد، معرفت و عشق
در ادامه بررسی مفهوم کعبه در آثار جامی، به واکاوی غزلیات، قصاید و رباعیات او در دیوانهای «فاتحة الشباب» و «واسطة العقد» میپردازیم. در این بخش، کعبه نه تنها نماد قبله دل، بلکه به عنوان مقصدی فراتر از زمان و مکان، جایگاه معرفت و تجلیگاه عشق الهی نیز به کار رفته است.
۱. کعبه مقصود و کعبه راز: مقصد نهایی و حقیقت پنهان
در اشعار جامی، «کعبه مقصود» و «کعبه راز» بارها به کار رفتهاند. این تعابیر، کعبه را از یک مکان فیزیکی به نمادی برای هدف نهایی و کمال مطلوب سالک تبدیل میکنند. این مقصود گاهی آشکار و گاهی پنهان است و تنها با عشق و تلاش باطنی قابل دسترسی است.
کعبه مقصود: در این تعبیر، شاعر از خستگی و بیتابی خود در مسیر رسیدن به حقیقت سخن میگوید و از معشوق میخواهد که خود را آشکار کند: «بنما زودتر ای کعبه مقصود جمال / که درین ره دگرم تاب تک و پوی نماند».
کعبه راز: در غزلی، راه رسیدن به معشوق را به «حریم وصل آن کعبه راز» تشبیه میکند. این نشان میدهد که حقیقت الهی، چون رازی پنهان، تنها برای اهل معرفت آشکار میشود.
۲. برتری سیر باطنی بر سیر ظاهری
جامی به کرات بر سیر باطنی و پیمودن راه دل تأکید میکند و آن را بر طی مسافتهای طولانی برای رسیدن به کعبه مادی برتری میدهد.
روی عبادت به کعبه: شاعر میپرسد: «چه سود روی عبادت به کعبه آوردن / چون نیست قبله روی تو در مقابل ما». این بیت نشان میدهد که اگرچه کعبه قبله ظاهری است، اما قبله حقیقی، جمال معشوق است.
قافله کعبه روان: جامی خود را از قافلهای میداند که مسیرشان با دیگران متفاوت است: «ماندم از قافله کعبه روان باز ولی / وقت خوش می کند از دور صدای جرسم». این قافله در پی حقیقتی فراتر از کعبه مادی است.
۳. همارزی مکانهای مقدس و وحدت وجود
در نگاه جامی، حقیقت در هر مکانی قابل مشاهده است. او با مقایسه کعبه و دیر (بتکده)، مرزهای ظاهری بین مکانهای مذهبی را از بین میبرد.
کعبه و دیر: در رباعی شماره ۱۲۰، از خدا میخواهد که مقصودش را از «کعبه و دیر» به او بدهد. این نشان میدهد که در نگاه عارف، مقصد یکی است، هرچند مسیرها و مکانها متفاوت باشند.
دیر مغان و کعبه: در غزلی، شاعر بیان میکند که «به گرد کعبه چه گردیم چون نشد ز ازل / بجز حوالی دیر مغان حواله ما». این ابیات، برتری سلوک رندان و عاشقان را بر عبادات ظاهری نشان میدهد.
۴. کعبه جان: نماد عشق درونی و جایگاه معشوق
جامی، معشوق را با تعابیری مانند «کعبه جان» و «کعبه صفا» توصیف میکند. این تعبیرها، کعبه را به مکانی درونی و روحانی تبدیل میکنند که در قلب و جان انسان جای دارد.
کعبه جان: «تویی کعبه به هر شهری که باشی / چو مکه نام آن خیر البلاد است». در این نگاه، وجود معشوق در هر مکانی، آنجا را به «مکه» تبدیل میکند.
کعبه حریم: جامی در غزلی دیگر میگوید: «اگر نه قبله آفاق و کعبه حرمی». این بیت نشان میدهد که معشوق، قبله و کعبهای است که تمام جهان به سوی آن روی میآورند.
نتیجهگیری نهایی
جامی با استفاده مکرر و ظریف از نماد کعبه در آثار خود، این مفهوم را از یک بنای مادی به یک نماد پیچیده و چندلایه تبدیل کرده است. کعبه در نگاه جامی:
مقصد نهایی: نشاندهنده حقیقت غایی و کمال مطلوب است.
سفر باطنی: نماد عشق درونی و جایگاه معشوق در قلب است.
وحدت وجود: نمادی از پاکی و حقیقت است که در همه مکانها جاری است.
این رویکرد، آثار جامی را از سطحینگری فراتر برده و آنها را به منابع ارزشمندی برای درک عمیقتر مفاهیم عرفانی تبدیل کرده است.
آیا مایلید در مورد ابعاد دیگر آثار جامی یا سایر شاعران فارسیزبان اطلاعات بیشتری کسب کنید؟
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۶
.......ما چون شفق مدام
زین جام لاجورد که دورش دمادم است
بر تشنگان وادی کعبه ست نوحه گر
گردونچه ها که زمزمه زن گرد زمزم است
دست کرم گشا که ز کنج فرامشی
دست …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۸
.......مغنی آری آواز گداست
از قدوم اوست کین فرخ نشیمن روز و شب
بر مثال کعبه گشته قبله اهل صفاست
حبذا بیتی تمام ارکان که هر کامد درون
غیر آب حوض او بیرون شدن …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۲
.......از دفتر صورت پرستان محو کن
تا شود القاب تو منشور معنی را طراز
کعبه آسا خانه دل را بپرداز از بتان
تا نهندت راستان بر آستان روی نیاز
کارگیری پیش بیش از …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۴
.......رجم دیو ضلال
جهان پناها ای اهل ملک و ملت را
در تو قبله اقبال و کعبه آمال
تو آفتابی و مشحون به مهر مرسله ای
به سوی ذره ناچیز کرده ای ارسال
صحیفه ای که …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۷
.......که جهان را فرو گرفت
تا حشر بادهادی افتادگان ز راه
جامی حریم کعبه هر حاجت این در است
روی دعا به کعبه کن و حاجتی بخواه
توفیق توبه جو ز گناه وجود …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۴۰
.......ای کعبه بود خانه من
لیکن این پیش خرد ممنوع است
نه در او« امنهم من خوف » است
نه در او« …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۶
.......گر افتی ز بام آسمان بهتر کزین دلها
چو هر منزل که لیلی کرده جا کعبه ست مجنون را
به قصد کعبه مجنون را چه حاجت قطع منزلها
چو محمل را درون خالی بود از …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۷
.......می آمد حل مشکلها
ز می مشکل بود توبه ادر کاسا و ناولها
چو گردد کعبه رولیلی ز مجنون بیش ازین ناید
که ریزد خون دل از دیده بر آثار منزلها
ز هر محمل چو آید …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴
.......کعبه ام از خاطر این تمنا را
که قبله گاه کنم خیمه گاه سلمی را
چو نیست روی توجه به خیمه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
.......آب و گل ما
غنچه کم خاسته زین خار چو پر خون دل ما
بس که در راه تو ای کعبه جان گریانیم
بر سر آب چو کشتیست روان محمل ما
شب برد ناله ما خواب رفیقان سفر
به که …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
.......عشق بر دوجهان حرف اتحاد نوشت
چه فرق از حرم کعبه تا حریم کنشت
بر این صحیفه مکش خط اعتراض که نیست
بجز نگاشته یک قلم چه خوب و چه …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳
.......آن رو و دل شود خون
آن می کند جنایت وین می کشد غرامت
جامی به عزم کعبه دیگر نبست محمل
تا شد حریم دیرش سرمنزل …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۵۷
.......و مه را که بندگان تواند
طوقی از مشک و عنبر آمده است
چه خلل کعبه جمال تو را
از حبش گرچه لشکر آمده است
پای تا فرق تو خوش است ولی
کاکل از جمله بر سر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
.......شد بنده گرفتن
در دایره دهر یک آزاد نمانده ست
در بادیه عشق تو آن کعبه روم من
کش لنگ شده راحله و زاد نمانده ست
دل را غم عشق تو بود مایه شادی
در عهد تو کس …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۷۰
.......خود جز این تحصیل چیست
حاصل تحصیل دیگر غیر قال و قیل چیست
چندراه کعبه پیمودن درآ درمیکده
جام مالامال گیر این گام میلامیل چیست
مجلس دردی کشان بی نقل …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰
.......آن سجود آدم کرد
ببین لطافت حاجی که یاد تشنه لبی
که سوخت دور ز کعبه به آب زمزم کرد
مباد راحت مرهم نصیب بی دردی
که با جراحت تیغ تو یاد مرهم کرد
گرفت جم …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲
.......کحل بصیرت ز غباری گیرند
جامی و روی به خاک در تو چون ز حرم
هر یک از کعبه روان راه دیاری …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷
.......تو ملک سلیمان بود و لب خاتم
لب تعظیم خوش آن کس که بر آن خاتم زد
کعبه میخانه بود چشمه زمزم خم می
کفن خویش خوش آن زنده که بر زمزم زد
گر به دور لب جانبخش …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷
.......شاهان محرم آن نیستند
از زبان بی سر و سامان گدایی بشنوید
رهروان کعبه را باید سخن در راه گفت
این سخن گفته ست با من رهنمایی بشنوید
بر در کعبه چو محرومید …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷
.......نبینم خواص ابر بهاران
ز گریه تا مژه تر نبندد و نگشاید
اگر کبوتر کعبه کند طواف به کویش
به عزم کعبه دگر پر نبندد و نگشاید
قدم ز کلبه جامی کشیده اند …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷
.......او وقت سحر
بوی او نایافته وقت سحر بگذشت حیف
جامی سرگشته رو در کعبه مقصود داشت
ره به سر نابرده ایام سفر بگذشت …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹
.......پر نم ز غم زمزم و بطحا دارم
دیدن کعبه بدین دیده تمنا دارم
راویه چشم تر و زاد غم و راحله شوق
بهر این ره همه اسباب مهیا …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶
.......هر راهی که آن مه می رود از گریه گل می کن
دلت زان بت پر ای جامی به کعبه رو چه می آری
بدین دل روی در بتخانه چین و چگل می …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱
.......عیشم
کند زابریشم چنگش مغنی کاش شیرازه
در ایوان خرابات آر رو ازکعبه تا بینی
علو همت بانی و حسن صنعت رازه
قیاس کار جانبازان مکن بر حال رعنایان
که باشد …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳
.......دل ز من خبری دهی و ز دل مرا خبری کنی
چو ز خود جدا نشدی دلا به هوای کعبه مکن سفر
به وصال کعبه گهی رسی که ز خود جدا سفری کنی
چو بلای جان تو جامیا نبود بغیر …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶
.......رو خانه که می پرسی
به شمع ره سوی کاشانه که می پرسی
به عشوه در حرم کعبه پرسیم خانه
چه کعبه و چه حرم خانه که می پرسی
ز زلف و خال تو دلهای ما گرفتارند
خبر ز …
-----------------------------
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۳ - فی نعت النبی صلی الله علیه و سلم
.......متن
به حجره زان شترم دل گرفت به که شوم
ز حجره بر شتر از بهر کعبه بارفکن
ز حجره بار به پشت شتر نهم که بود
شتر نشیمن شادی و حجره بیت حزن
بنای حجره …
----------------------------
جامی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۵ - قصیده اخری
.......جاه
برسر تخت نشینان نه کم از تاج زر است
نیست جز طوف دیارت غرض از کعبه مرا
باعث سیر همه کعبه روان این سفر است
صفت دوزخ سوزان که ز واعظ شنوی
زآتش شوق تو …
----------------------------
جامی » بهارستان » روضهٔ پنجم (در عشق و ذکر حال عاشقان) » بخش ۱۳
.......کوفتن بر یکدگر
چون دم از عشق یکی معشوق نیکو رو زنند
طائفان کعبه را چون شوق سازد تیزگام
جای آن دارد اگر بر یکدگر پهلو زنند
پیر خانقاه که او نیز از …
کعبه در آثار جامی: نماد مقصد، معرفت و عشق
در ادامه بررسی مفهوم کعبه در آثار جامی، به واکاوی غزلیات، قصاید و قطعات او در دیوانهای «فاتحة الشباب» و «خاتمة الحیات» میپردازیم. در این بخش، کعبه نه تنها نماد قبله دل، بلکه به عنوان مقصدی فراتر از زمان و مکان، جایگاه معرفت و تجلیگاه عشق الهی نیز به کار رفته است.
۱. کعبه مقصود و کعبه راز: مقصد نهایی و حقیقت پنهان
در اشعار جامی، «کعبه مقصود» و «کعبه راز» بارها به کار رفتهاند. این تعابیر، کعبه را از یک مکان فیزیکی به نمادی برای هدف نهایی و کمال مطلوب سالک تبدیل میکنند. این مقصود گاهی آشکار و گاهی پنهان است و تنها با عشق و تلاش باطنی قابل دسترسی است.
کعبه مقصود: در این تعبیر، شاعر از خستگی و بیتابی خود در مسیر رسیدن به حقیقت سخن میگوید و از معشوق میخواهد که خود را آشکار کند: «بنما زودتر ای کعبه مقصود جمال / که درین ره دگرم تاب تک و پوی نماند».
کعبه راز: در غزلی، راه رسیدن به معشوق را به «حریم وصل آن کعبه راز» تشبیه میکند. این نشان میدهد که حقیقت الهی، چون رازی پنهان، تنها برای اهل معرفت آشکار میشود.
۲. برتری سیر باطنی بر سیر ظاهری
جامی به کرات بر سیر باطنی و پیمودن راه دل تأکید میکند و آن را بر طی مسافتهای طولانی برای رسیدن به کعبه مادی برتری میدهد.
روی عبادت به کعبه: شاعر میپرسد: «چه سود روی عبادت به کعبه آوردن / چون نیست قبله روی تو در مقابل ما». این بیت نشان میدهد که اگرچه کعبه قبله ظاهری است، اما قبله حقیقی، جمال معشوق است.
قافله کعبه روان: جامی خود را از قافلهای میداند که مسیرشان با دیگران متفاوت است: «ماندم از قافله کعبه روان باز ولی / وقت خوش می کند از دور صدای جرسم». این قافله در پی حقیقتی فراتر از کعبه مادی است.
۳. همارزی مکانهای مقدس و وحدت وجود
در نگاه جامی، حقیقت در هر مکانی قابل مشاهده است. او با مقایسه کعبه و دیر (بتکده)، مرزهای ظاهری بین مکانهای مذهبی را از بین میبرد.
کعبه و دیر: در رباعی شماره ۱۲۰، از خدا میخواهد که مقصودش را از «کعبه و دیر» به او بدهد. این نشان میدهد که در نگاه عارف، مقصد یکی است، هرچند مسیرها و مکانها متفاوت باشند.
دیر مغان و کعبه: در غزلی، شاعر بیان میکند که «به گرد کعبه چه گردیم چون نشد ز ازل / بجز حوالی دیر مغان حواله ما». این ابیات، برتری سلوک رندان و عاشقان را بر عبادات ظاهری نشان میدهد.
۴. کعبه جان: نماد عشق درونی و جایگاه معشوق
جامی، معشوق را با تعابیری مانند «کعبه جان» و «کعبه صفا» توصیف میکند. این تعبیرها، کعبه را به مکانی درونی و روحانی تبدیل میکنند که در قلب و جان انسان جای دارد.
کعبه جان: «تویی کعبه به هر شهری که باشی / چو مکه نام آن خیر البلاد است». در این نگاه، وجود معشوق در هر مکانی، آنجا را به «مکه» تبدیل میکند.
کعبه حریم: جامی در غزلی دیگر میگوید: «اگر نه قبله آفاق و کعبه حرمی». این بیت نشان میدهد که معشوق، قبله و کعبهای است که تمام جهان به سوی آن روی میآورند.
نتیجهگیری نهایی
جامی با استفاده مکرر و ظریف از نماد کعبه در آثار خود، این مفهوم را از یک بنای مادی به یک نماد پیچیده و چندلایه تبدیل کرده است. کعبه در نگاه جامی:
مقصد نهایی: نشاندهنده حقیقت غایی و کمال مطلوب است.
سفر باطنی: نماد عشق درونی و جایگاه معشوق در قلب است.
وحدت وجود: نمادی از پاکی و حقیقت است که در همه مکانها جاری است.
این رویکرد، آثار جامی را از سطحینگری فراتر برده و آنها را به منابع ارزشمندی برای درک عمیقتر مفاهیم عرفانی تبدیل کرده است.
آیا مایلید در مورد ابعاد دیگر آثار جامی یا سایر شاعران فارسیزبان اطلاعات بیشتری کسب کنید؟