در عرفان اسلامی و بهویژه در شعر شمس مغربی و غبار همدانی، مفهوم مسئولیت در ارتباط با کعبه از نگاهی متفاوت با دیدگاه فقهی بررسی میشود. مسئولیت در این ابیات نه به معنای تکلیف بیرونی و قانونی، بلکه به معنای پاسخگویی درونی و تعهد به حقیقت است. این تحلیل نشان میدهد که مسئولیت سالک در برابر کعبه، در سه مرحله عمق مییابد.
مسئولیت شریعی (ظاهری)
در نگاه نخست، مسئولیت در قبال کعبه، یک مسئولیت فقهی است. این مسئولیت شامل انجام مناسک حج و رعایت قوانین و آداب آن است. این نوع مسئولیت، قراردادی بین بنده و خداست که بر اساس آن، فرد متعهد به انجام فرایض میشود.
غبار همدانی در غزل شماره ۳۲، با اشاره به "مُحرم شدن" دل، این مسئولیت ظاهری را بیان میکند. مُحرم شدن، عملی است که سالک با اراده و قصد، آن را انجام میدهد و نشاندهنده پذیرش مسئولیت سفر به کعبه است.
مسئولیت عرفانی (باطنی)
در این مرحله، مسئولیت از یک تکلیف بیرونی به یک تعهد درونی نسبت به حقیقت تبدیل میشود. سالک مسئول است که از ظاهر کعبه عبور کرده و به باطن آن، یعنی حقیقت عشق الهی، برسد. در اینجا، مسئولیت او نه در برابر قوانین، بلکه در برابر دل خودش است.
در همان غزل غبار همدانی، دل که به قصد کعبه مُحرم شده، به سوی کوی معشوق میرود. این سیر، نشان میدهد که مسئولیت اصلی سالک، رسیدن به مقصد حقیقی و پاسخگویی به کشش درونی است. مسئولیت در این مرحله، تعهد به عشق و وصال است، حتی اگر مسیر ظاهری تغییر کند.
مسئولیت وجودی (ورای همه قیدها)
اوج مسئولیت در نگاه این شاعران، رسیدن به مقامی است که سالک از هرگونه قید و تعینی، حتی قید مسئولیت، رها میشود. این مرحله، در حقیقت فنا در خدا است که در آن، تمامی مسئولیتها و تعهدات فردی از بین میرود و تنها مسئولیت مطلق الهی باقی میماند. در این مقام، سالک خود را از هر قید و وظیفهای آزاد میبیند، زیرا وجود او با وجود حق یگانه شده است.
شمس مغربی در غزل شماره ۱۱۶، این مقام را به زیبایی توصیف میکند:
از کعبه و بتخانه و زنّار و چلیپا / از میکده و کوی خرابات گذشتیم
این عبور از تمامی نمادها، نشان میدهد که مسئولیت نهایی سالک، رسیدن به حقیقت واحد است که ورای همه مظاهر است. در این مقام، نه تنها مسئولیت نسبت به کعبه، بلکه تمامی مسئولیتها در معنای عرفانیشان، به حقیقت مطلق واگذار میشود.
در نهایت، تحلیل مسئولیت در این ابیات نشان میدهد که کعبه، نقطهای برای گذار از مسئولیت فیزیکی به تعهد درونی و در نهایت به رهایی کامل از تمامی قیدهاست.