«کعبهٔ اقبال» یک ترکیب استعاری است که در ادبیات فارسی، بهویژه در شعر مدحی و عرفانی، برای توصیف یک شخص یا مکان مقدس به کار میرود. این عبارت از دو کلمه اصلی تشکیل شده است:
کعبه: نماد قداست، مرکزیت، و مقصد نهایی.
اقبال: به معنای سعادت، بخت نیک و خوشبختی.
معنا و کاربرد در ادبیات
این عبارت به معنای هدف سعادت و خوشبختی است. در شعرهای مدحی، شاعران از این ترکیب برای ستایش و بزرگداشت ممدوحان خود (پادشاهان و وزیران) استفاده میکنند. شاعر با این تعبیر میخواهد بگوید که درگاه ممدوح، مانند کعبه، مقصد و قبل از آرزوهای همه مردم برای رسیدن به نیک به سعادت و بخت است.
در شعر عرفانی، « کعبه اقبال » میتوان به خداوند یا تجلیات اشاره کرد. در این نگاه، سالک با رو آوردن به سوی حقیقت الهی، به سعادت و خوشبختی واقعی و پایدار دست مییابد.
در مجموع، « کعبهٔ اقبال » نمادی از یک مرکز قدرت و خیر است که باعث خوشبختی و سعادت میشود. این عبارت نشان می دهد که یک فرد یا مکان، نه تنها از نظر قدرت، بلکه از نظر معنوی و اجتماعی نیز در بالاترین مرتبه قرار دارد.