در کتاب الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی، مناسک حج فراتر از یک سلسله اعمال عبادی، به نمادی برای بیان مفاهیم مفهومتر عرفانی و اخلاقی تبدیل شدهاند. میبدی با تفسیر مناسک، به لایههای پنهان و باطنی آنها اشاره میکند.
۱. مناسک حج به عنوان ابزاری برای رسیدن به قرب الهی
میبدی از اعمال حج برای بیان مفاهیمی مانند کمال، بندگی و استفاده از درونی میکند:
حج: میبدی این فریضه را زیارت خانه خدا و «قصد آن داشتن» میداند.
طواف: او طواف گرد کعبه را یک عمل عبادی مهم میداند که اگر با نیت درست انجام شود، میتوان انسان را به قرب الهی خوشحال کرد.
قربانی: میبدی به قربانی کردن شتر توسط پیامبر (ص) اشاره میکند که نشاندهنده جنبههای عبادی و حج مالی است.
۲. مناسک حج به عنوانی برای سیر و سلوک عرفانی
میبدی با نگاهی باطنی، هر یک از مناسک حج را به مرحلهای از سیر و سلوک سالک تشبیه میکند:
مجاورت با خانه خدا: او به کسانی اشاره می کند که «سالها» در کنار خانه کعبه مجاورت می کنند تا به مقام «اولیاء» برسند. این مجاورت نمادی از دوری از تعلقات دنیوی و نزدیکی به خداوند است.
سفر معنوی: میبدی حاجیان را به پروانههایی تشبیه میکند که با آتش عشق، به سوی کعبه میشتابند. این تشبیه نشان میدهد که سفر حج تنها یک سفر است، بلکه یک سفر عاشقانه و معنوی است.
اصلاح درونی: در نگاه عرفانی، هر عمل حجیمی از رهایی از گناهان و ناپاکیهاست.
۳. مناسک حج در تقابل با مفاهیم دنیوی
میبدی با مقایسه مناسک حج با مفاهیم دنیوی، برتری ایمان و اخلاص را نشان می دهد:
خدمت به حاجیان در مقابل ایمان میبدی در تفسیر آیه «أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ» به روشنی بیان میکند که آب دادن به حاجیان و عمارت مسجد، در مقابل ایمان خدا و جهاد در راه او، ارزشی ندارد. این مقایسه بر ایمان باطنی بر اعمال ظاهری وجود دارد.
در نهایت، میبدی با استفاده از مناسک حج ، نه تنها به تفسیر ظاهری قرآن میپردازد، بلکه خواننده را به سفری درونی و معنوی برای کشف حقایق باطنی و نزدیکی به خداوند دعوت میکند.