خانه خدا در کتاب کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی، در چند مورد متفاوت و مکمل به کار رفته است. میبدی از این عبارت برای بیان حقایق علمی، تاریخی و عرفانی استفاده میکند.
۱. خانه خدا به عنوان کعبهٔ بررسی
در این خانه خود به معنای واقعی، یعنی کعبه ، به کار رفته است. میبدی به قداست و جایگاه این خانه در تاریخ انبیا و اسلام اشاره دارد:
محل عبادت: او از کعبه به عنوان «خانهایست در مکه» یاد میکند که خداوند به حضرت آدم (ع) فرمان داد تا آنجا را طواف کند.
خانهٔ شریف و مقدس: میبدی از کعبه با عناوینی چون «خانهٔ شریف معظّم مقدّس» و «خانهای که قبله عالمیان است» یاد میکند. این مرکز، به جایگاه بیهمتای آن در جهان اسلام اشاره دارد.
جایگاه تاریخی: او به رویدادهای تاریخی مانند سفر حضرت ابراهیم (ع) به نزد هاجر و اسماعیل در جایی که اکنون خانه کعبه است، اشاره میکند. همچنین، داستانهای مربوط به تخریب و مجاورت با آن را میکند.
۲. خانه خدا به عنوان دل مؤمن
در این دیدگاه عرفانی، میبدی خانه خدا را از یک مکان تصور به یک مفهوم باطنی و تبدیل معنوی میکند:
محل نظر الهی: او در یک تشبیه زیبا، قلب مؤمن را با کعبه مقایسه میکند. او میگوید: «اگر کعبه سنگین را... رقم اضافت بروی کشید و گفت «طَهِّرْ بَیْتِیَ» خیلی شرف پیدا کرد که مطاف ملائکه و آدمیان شد، پس دل بندگان ما را چه گوییم؟» این عبارت به روشنی بیان میکند که قلب مؤمن، خانه حقیقی خداوند و شایستهسازی توجه و پاکسازی است.
هدف واقعی: میبدی میگوید که عوام با «نفس» به سوی خانه خدا میروند، در حالی که خواص و عارفان «قصد روی دوست» دارند و برای «دوست» به این سفر میروند. این تمایز نشان می دهد که هدف نهایی، خود خداوند است، نه صرفاً مکان او.
در نتیجه، میبدی با جامعی جامع، خانه خدا را هم به عنوان یک بنای مقدس برای عبادت و هم به عنوان یک نماد نماد برای قلب انسان که محل تجلی خداوند است، معرفی میکند. این دوگانگی در نگاه، از ویژگیهای اصلی اندیشه او در کشف الاسرار است.