در اشعار عنصری، کعبه و واژگان پیرامون آن، به عنوان ابزاری برای ستایش و مدح اغراقآمیز ممدوح به کار رفتهاند. عنصری، که از برجستهترین شاعران درباری دورهٔ غزنوی است، به طور گسترده از این استعارهها برای ارتقاء جایگاه سلطان محمود و دیگر بزرگان استفاده کرده است.
تحلیل کعبه در اشعار عنصری
۱. کعبه به عنوان سرای پادشاه
در قصاید عنصری، سرای و مجلس پادشاه به دلیل اهمیت و جایگاه والایش، به کعبه تشبیه شده است. این تشبیه نشان میدهد که این مکان، مقصد و پناهگاه بزرگان و نیازمندان است.
در قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ میخوانیم: «کعبه است سرایش ز بزرگی ملکان را».
در قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ نیز آمده است: «سرای اوست مرا کعبه».
این تشبیه، مراجعه به پادشاه را همارز با زیارت کعبه و دریافت فیض معنوی میداند.
۲. کلمات و مفاهیم مرتبط
عنصری برای تکمیل این فضای مقدس، از سایر عناصر مرتبط با حج و کعبه نیز بهره میبرد:
حج و خدمت: در بیت «سرای اوست مرا کعبه حج خدمت اوست»، شاعر خدمت به پادشاه را به حج تشبیه میکند که یک فریضهٔ دینی واجب است. این مقایسه، اهمیت خدمت به پادشاه را به بالاترین سطح ممکن میرساند.
حجرالاسود و زمزم: این دو عنصر مقدس کعبه، به اجزای شخص و دربار ممدوح تشبیه شدهاند.
«کلکش حجرالاسود و کفش چشمهٔ زمزم» (قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶)
«رکیب او حجرالاسود و کفش زمزم» (قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹) این تشبیهات به این معنی هستند که قلم پادشاه به اندازهٔ حجرالاسود ارزشمند و دست او مانند زمزم، منبع بخشش و پاکی است.
۳. کعبه در معنای حقیقی و مذهبی
در قصیدهٔ شمارهٔ ۷۲، عنصری از کعبه در معنای حقیقی و مذهبی آن استفاده کرده و از سلطان محمود به دلیل پاکسازی کعبه از «رقم قرمطی» (اغتشاشات و بدعتهای قرامطه در آن دوران) ستایش میکند. این بیت، به یک رویداد تاریخی اشاره دارد و نشان میدهد که سلطان محمود نه تنها یک پادشاه قدرتمند، بلکه یک قهرمان دینی و حامی اسلام نیز هست.
جمعبندی
تحلیل اشعار عنصری نشان میدهد که او نیز مانند سایر شاعران درباری، از کعبه به عنوان یک نماد قدرتمند برای مدح و ستایش استفاده کرده است. او با تشبیهات مکرر و استفاده از مفاهیم دینی، پادشاه را در جایگاهی فراتر از یک حاکم صرف قرار میدهد و به او هالهای از قداست میبخشد. این رویکرد، ویژگی اصلی ادبیات درباری در دورهٔ غزنوی را به خوبی منعکس میکند.