در ابیاتی که از امیر معزی ارائه دادید، علاوه بر کلمهٔ کعبه، کلمات و مفاهیم دیگری نیز به چشم میخورد که ارتباط تنگاتنگی با آن دارند. این کلمات برای خلق تصاویر شاعرانه و ستایش ممدوح به کار رفتهاند.
در اینجا کلمات پیرامون کعبه در ابیات ذکرشده آورده شده است:
مقام: در بیت «پایهٔ تخت و رکاب تو مقام است و حجر»، مقام به مقام ابراهیم اشاره دارد که یکی از اجزای مقدس پیرامون کعبه است.
حجر: این کلمه در بیت بالا به حجرالاسود اشاره دارد که سنگ مقدسی در گوشهٔ کعبه است. همچنین در بیتی دیگر آمده است: «زان که حجر چون دلش به کعبه سیاه است / روی بمالند حاجیان به حجر در»، که به احترام حاجیان به این سنگ اشاره دارد.
زمزم: در بیت «درگهت کعبهٔ فخرست و کَفَت زمزم جود»، زمزم به چشمهٔ مقدس نزدیک کعبه اشاره دارد و کَف (دست) ممدوح به بخشندگی آن تشبیه شده است. همچنین در بیت «تخت تو هست کعبه دست تو هست زمزم»، بار دیگر دست ممدوح به چشمهٔ زمزم تشبیه شده است.
حجر اسماعیل: این مفهوم در ابیات بالا به صورت مستقیم ذکر نشده، اما همانطور که اشاره شد حجر در معنای حجرالاسود آمده است که جزئی از این مجموعه است.
حج: در بیت «خدمت تو هست واجب همچو حج کردگار»، حج به عنوان یکی از واجبات دینی در کنار خدمت به ممدوح قرار گرفته است.
حاجیان و حجاج: این کلمات به زائرانی اشاره دارند که برای انجام مراسم حج به کعبه میروند. در ابیات، به شلوغی و زحمت حاجیان در کعبه، و همچنین به بزرگان و بزرگزادگان به عنوان حاجیان اشاره شده است.
این کلمات و مفاهیم، همگی برای ایجاد یک فضای مذهبی و مقدس در ستایش ممدوح به کار رفتهاند تا جایگاه او را به اندازهٔ کعبه، والا و ارزشمند نشان دهند.