کعبه در قرآن و آثار ادبی:صامت بروجردی
صامت بروجردی » افتتاح ریاض الشهاده (دیوان صامت) » شماره 1 - بحر طویل
.......آنگاه عیان شد ز در حجره شه سبز قبا سرور ارباب و فاقبله اصحاب دعا کعبه دین راهبرو ملک یقین آن بود که نامش حسن کرد سلامی ز ادب در مادر به جوابش دو…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » قصاید » شماره ۲ - در مدح امام العصر خاتم الاوصیا عجل الله تعالی فرجه
.......بود نیکو
گهی می گوید سوادزلف حورالعین زیبا بود
گهی می گوید برو تا کعبه مقصود از خشکی
گهی مترس از غرق و رو کن جانب دریا می گوید
بود عمری کزین جمعیت ضدین از هر…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح یعسب الدین حضرت امیرالمومنین(ع)
......آبیاری تیغش ز خون گمراهان
بهار گلشن شرع رسول خرم شد
هزار بار به کعبه نجف شرف دارد
که خاک تربت پاکش مطاف آدم شد
نشان عرش چه پرسی از او که پنجه او
نخست …
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » قصاید » شماره ۱۹ - در مدح جناب مسلم بن عقیل(ع)
.......کسی ندید
سر به کف در جانفشانی یک تن تنها شود
داد در ذیحجه جان در کعبه کوی حسین
تا بلند از همت وی رتبه اضحی شود
هیچ مظلومی چو مسلم دیده دوران ندید
قطعه …
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » غزلیات » شماره ۳
.......به خاک قدمت روی نیاز است مرا
کعبه کوی تو خلوتگه راز است مرا
حاجیان را حرم کعبه خوش آید لیکن
قبله روی تو خوش تر از…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » غزلیات » شماره ۷
.......پروانه را
من دل از کف داده محراب ابروی توام
بعد از این کاریندارم کعبه و بتخانه را
دل به زلف آخر از شور جنون پیوسته شد
آگهی لازم بود دیوانگری دیوانه …
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » غزلیات » شماره ۱۲
.......ندارد چون من
باز مجنون به جهان گوشه صحرایی داشت
هر کجا رفتم اگر کعبه و گر بتکده بود
دیدم از زلف تو یک سلسله برپایی داشت
روز و شب در قفس سینه دلم ناله …
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » غزلیات » شماره ۲۲
.......عشق اوست
ره به پیش و پس مببر کاین بهر را ساحل یکیست
جستجوی کعبه و بتخانه را مقصد تویی
ساکنان مسجد و میخانه را مشکل یکیست
هر که بینی نخل آهی کرده…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » غزلیات » شماره ٔ ۵۰
...... و طاقت شد تمام اینکار پس کی می شود
از حریمت ماندهایم ای کعبه اقبال دور
بر طواف خاک کویت می شود
تا سوار توسن طبعی برو (صامت) براه
دادی…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شماره ۱ - مسمط در ستایش پروردگار
.......سما را ز حضرت تو میا من
صانع کونین و خدای مهیمن
عین ستایش تویی ز کعبه مومن
محض پرستش تویی ز معبد ترسا
فیض تو جان را مدد اگر نرساند
تن به تمنای وصل روح…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۳ - در مدح حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
......چه خداوند روف
آیت بهره لطف خدای اعظم
حجت قاطعه صانع اوصاف ام
کعبه اهل وفا زیب صفا فخر حرم
پیش رایش بزنند آرزو نکو رائی دم
هر دو گردند به بدنامی ظلمت…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شماره ۱۸ - در مدح ثامن الائمه علیه السلام
.......که ملق ز کبریا به رضایی
مامن اشرف ضامن غربایی
حجت الاسلام و کعبه فقرایی
چون به صفت مظهر جمال خدایی
عقل بکنه جلال تو نرسیده
نور رخت شعله داده شمع…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شماره ۲۱ - توجه امام(ع) به سوی کربلا
......میراث شد فدا نصیب حسین
آدا کند تا که دین شهنشه مشرقین
به جانب کعبه گشت ز ملک یثرب روان
در آن مقام شریف به امر رب جلیل
نمود ادراک قرب ز خدمتش جبرئیل
ز …
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شماره ۲۲ - مولودیه خاتم الانبیاء(ص)
......شرک ز بن برانداخت
سمند همت سوی جهان تاخت
به کسر اوئان ز کعبه پرداخت
به قلع عدوان به قطع کفار
شکست افتاد به طاق کسری
ز رود ساوه که بد چو…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شماره 33 - مسمط غرا در شرح حدیث کساء
.......رسد رایحه احمد مختار
شد هادی وی فاطمه برسید ابرار
بگرفت از آن کعبه تحقیق حسن بار
با ختم رسل زیر کسا آمده همدم
آمد ز در آنگاه نهنگ یم عرفان
شاه شهداء …
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شماره 8 - همچنین من افکار
.......دل سوخته دل سوخته می داند
از شمع بپرسید ز سوز جگر ما
ای کعبه اسلامیم سوی دیر
رخت از سوی کوی تو خداوند کند خیر
با شمر ستمکار جفا جوی…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شماره ۱۱ - و برای او همچنین
......جمال تو از بهر سرنوشت
روز ازل نمود تجلی به خوب و زشت
آن یک طریق کعبه گرفت و یکی کنشت
هر کس که دید قدر تو را گفت در بهشت
آن باغ دلگشاست که اینش صنوبر…
----------------------------
صامتی
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شماره ۱۱ - و برای او
.......نشود
ز خدا قابل احسان و ترحم نمی شود
حج اکبر طلبی رو غم درویشان خور
کعبه را سنگ نشانست که ره گم نشود
دنیا به کسی خط امانی نسپرد
هرکس که بزنا عاقبت باید…
----------------------------
صامتی
راه کعبه و بتخانه قبله ساز
از ننگ و نام بگذر و با چنگ و جام باش
زهد ریا و فسق نهانی به کار…
کعبه در آثار صامت بروجردی: شما گزیدههای متعددی از اشعار صامت بروجردی که در آنها از کعبه یاد شده است، ارائه دادهاید. این گزیدهها نشان میدهد که او از کلمه «کعبه» در زمینههای مختلفی استفاده میکند.
کعبه به عنوان مکانی فیزیکی و معنوی: صامت بروجردی در شعری میگوید که آرامگاه امام علی در نجف از کعبه شریفتر است و میگوید: «خاک نجف هزار بار از کعبه شریفتر است.» او همچنین از کعبه به عنوان محل زیارت یاد میکند، اما در اشعار عرفانی خود، «کعبه خیابان معشوق» را بر «کعبه حرم» ترجیح میدهد.
کعبه به عنوان نماد: در اشعار او، کعبه نمادی برای مفاهیم مختلف است. مثلاً او برای اشاره به هدف نهایی و مرکز معنوی از «کعبه معشوق» یا «کعبه موفقیت» استفاده میکند.
کعبه در روایت های مذهبی: او در داستان های مذهبی نیز از کعبه نام می برد، مثلاً در شعری درباره امام حسین می گوید که امام حسین از مدینه به کعبه رفت. او همچنین در شعری درباره تولد حضرت محمد، جایی که از تخریب بت ها در کعبه یاد می کند، به کعبه اشاره می کند.
کعبه در چارچوب عرفانی: در بسیاری از غزلیات او، کعبه نماد عبادتگاه است، اما عشق به معشوق و «کعبه خیابان معشوق» را برتر از آن قرار میدهد، یا هم کعبه و هم بتخانه را دارای یک مقصد میداند.
به طور کلی، صامت بروجردی در اشعار خود کلمه «کعبه» را در معنای دینی آن (محل زیارت) و همچنین در معنای عرفانی آن (نمادی از هدف نهایی و معشوق) به کار میبرد.
کمال خجندی � غزلیات � شماره 36
.......از شکر ناب مگس را
نالان بر سر کوی تو آییم که ذوقی است
در قافله کعبه روان بانگ جرس را
با صبح می شود که بیوقت مزن
امشب شب وصل است نگه دار نفس را
زلف…
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره 43
کعبه کویش مراد این دل آواره است
با مراد دل رسان برب من بیچاره را
دل دران کو رفت و شد…
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره ۶۳
.......درهای طرب
از مدینه شمع گیرید و چراغ
چند می آرید قندیل از حلب
کعبه جان را زد آتش عشق سوخت
در تب بن تن صد بولهب
یعنی از ما عشق آموزید عشق
چند خواندنی بی ...
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره ۶۷
......هرجا که دیده پر نم با اوست
روی زیبای تو در دیده ی گریان کمال
کعبه حسن و جمالست که زمزم با …
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره ۱۱۱
.......اش
بی قرب شرف تربت سلطان نتوان یافتم
راز برخی از کمالا تو که آن را به مقصود
بی آن که قطع بیابان نمی توانم…
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره ۲۴۱
.......به جنت دارند
عاشقان را نبود در دو جهان جای نشست
عشق را در حرم کعبه و بتخانه یکی است
رند میخانه نشین زاهد سجاده پرست
هر چه در چشم بجز صورت معشوق …
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره ۲۶۳
.......نبات
خوش نیامد بر ما آمدنت
تو شهی خوش نبود خانه مات
چون رسی کعبه آن کوی کمال
قدرالفقروقف با…
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی، غزلیات، شماره ۳۴۵
......بسته مانی گلیم ثروت گذر
چو بر پلاس ترا نیست رنگ خرقه چه سود
درون کعبه دلبری است روحانی
که قدسیانش به تعظیم کرده اند سجود
زبان فال فروبند نزد اهل …
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره 426
.......نقره خام است
که باغبان به گدا هرچه خام می بخشد
حریم وصل تو چون کعبه منزلی به صفاست
مرا صفای عجب آن مقام میبخشد
به باد زلف و رخ تست پیر مجلس را
دم و نفس …
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره 436
.......که تو آنی نه چنان بود
با حلقه گیسوی تو شوریده دلانرا
هر حال که در کعبه به بتخانه همان بود
عشق از طرف بار پدید آمده از آغاز
معشوق شنیدی که به عاشق نگران…
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره 456
.......توأم ز بیم رقیب
سخنی جز بزیر لب نبود
مدعی محرم در بار نیست
خادم کعبه بولهب نبود
لقمة دوزخ است زاهد خشک
قوت آنش به جز حطب نبود
شب هجران مسوز جان…
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره 466
.......عشق بازان سر کوی بار باشید
بعلطواف کعبه زین در نورم که عربی باشد
چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی
بصفا و مروه ای دل دگرت چه …
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � مقطعات � شماره 88
.......تبریز
که می گویند گاه و بیگاه
به پستی و بلندی مینماید
به پیش بیت کعبه بیت جولاه
تو گویی خانقاه خواجه شیخ است
به جنب مسجد خواجه…
----------------------------
کمال خجندی
کمال خجندی � غزلیات � شماره ۶۵۸
.......لطایف
آید به بوی زلفت بر در کمال رقصان
کعبه در اشعار کمال خجندی اشعار کمال خجندی، شاعر و عارف قرن هشتم هجری، نمایانگر نگاهی عمیق و چندوجهی به «کعبه» است. او کعبه را نه تنها مکان مقدس، بلکه نمادی از مفاهیم عرفانی و معنوی میبیند. در ادامه، به بررسی کاربردهای واژههای کعبه در اشعار یا میپردازیم:
کعبه به عنوان نماد معشوق و مقصد نهایی
کمال خجندی در اشعار خود، کعبه را غالباً با «کوی یار» و «معشوق» یکی میداند. در غزلی، او میگوید: «کعبه کویش مراد این دل آواره را». در اینجا کعبه دیگر تنها سنگ و بنایی در مکه نیست، بلکه آستان معشوق است که دل آواره شاعر را به سوی خود میخواند. او در جای دیگری، طواف کعبه را در برابر «طواف کوی یار» ناچیز میشمارد و میگوید: «به طواف کبه زین در نورم که عار باشد»، به این معناست که به معشوق والاتر از مناسک ظاهری میرسد.
کعبه و بتخانه، هر دو یک مقصد
در نگاه عرفانی کمال خجندی، هدف نهایی عشق است و این عشق در هر دو مکان مقدس، چه کعبه و چه بتخانه، نمود مییابد. او میسراید: «عشق را در حرم کعبه و بتخانه یکی است». این بیت نشاندهنده دیدگاه وحدتگرای اوست که همه راهها را به سوی یک مقصد میدانند. برای او، مهم درونی است، نه مکان بیرونی عبادت.
کعبه به عنوان نماد عشق درونی
کمال خجندی کعبه را فراتر از یک مکان میبیند و آن را به «کعبه دل» تبدیل میکند. او به خواننده یاد میکند که «درون کعبه دلبری است روحانی» که حتی فرشتگان نیز در برابر آن سر تعظیم فرود میآورند. در این دیدگاه، کعبهی واقعی در بیرون نیست، بلکه در عمق وجود انسان قرار دارد و جلوهگری معشوق است.
کعبه در کنار مفاهیم مذهبی دیگر
گاهی کمال خجندی از کعبه در معنای سنتی و در کنار مفاهیم مذهبی استفاده میکند. برای مثال، در بیتی، از «قافلهٔ کعبه» سخن میگوید که با صدای زنگ (بانگ جرس) به سوی این مقصد حرکت میکند. اما حتی در موارد نیز، او با اضافه کردن بیتی مانند: «با این صبح که بیوقت مزن دم / امشب شب و است نگهدار نفس را»، حال و هوای عرفانی و عاشقانه را به آن میافزاید و آن را از یک تصویر صرفاً مذهبی فراتر میبرد.
به طور خلاصه، کمال خجندی از کعبه به عنوان ابزار هنری و نمادین برای بیان مفاهیم پیچیده از عرفانی خود بهره میبرد. کعبه در شعر او، از یک مکان به یک نماد عشق، وحدت و هدف نهایی دلهای عاشق تبدیل میشود.
خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شماره 31
.......ام از جُرعه و جام آزادم
مُرغ توام از دانه و دام آزادم
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
ورنه من ازین هر دو مقام…
----------------------------
کعبه در مناجات خواجه عبدالله انصاری
این بخش از مناجاتنامه خواجه عبدالله انصاری به نگاه عرفانی و توحیدی او به عبادت و اماکن مقدس اشاره دارد. در اینجا، کعبه و بتخانه نمادهایی از مکانهای عبادت هستند، اما برای خواجه، مقصود نهایی و واقعی از عبادت و توجه، خودِ خداوند است.
خواجه با بیان «مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو»، نشان میدهد که به شکلهای ظاهری و مکانهای تغییر یافته است. برای او، مهمترین هدف، رسیدن به حق و حقیقت معبود است، نه صرفاً انجام مناسک در مکانی خاص. این دیدگاه عرفانی به وحدت وجود اشاره دارد. جایی که عارف از قید دوگانگیها (کعبه و بتخانه، دین و کفر) میگذرد و تنها به ذات معشوق ازلی توجه میکند.
در حقیقت، این عبارت خلاصهای از تمام فلسفه عرفانی خواجه عبدالله است که توجه به خدا را از رسم و عادت ظاهری ارزشمندتر میداند و به این ترتیب، از نمادی بیرونی به مرکزیتی درونی میکند.
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۱۶
.......از نظری دیده حسود مرا
ز خود جدا آتشی چو دود مرا
غرور کعبه روانم دلیل بتکده شد
وگرنه تاب فراق حرم نبود مرا
روا مدار که مزید خواهش…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۴۴
.......عارضت گلی نبود در بهشت ما
تا از فروغ روی تو بتخانه درگرفت
آتش به کعبه تحفه برند از کشت ما
بنیاد دیر، بر لب دریای رحمت است
از سنگ کعبه فرق بود تا به خشت…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۶۳
......ما گلگل امشب از ایاغ دیگریست
او را روز و شب در کعبه میجویید
پیش رندان در خراباتش مقابل دیگریست
روزنم هرگز روشن نبود از…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۶۷
.......جگر ریش من است
نیکخواهم بود آنکس که بداندیش من است
نه ره کعبه بریدم نه در دیر زدم
مرغ نگذشته ازین راه که در پیش من است
نیستم به ارباب تعلق ز…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۷۴
.......یمن عشق مگر سایه هما اینجاست؟
ز آستانه جانان سفر مکن قدسی
مرو به کعبه ازین در که جای ما…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره 86
......گره میخورد آن سر که دراز است
ای بت نه همین زینت بتخانه مایی
در کعبه هم ابروی تو محراب نمازست
از پستی فطرت چه شوی بسته صورت؟
یک گام به معراج حقیقت ز…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۹۵
......حسرت تیغ ترا به خاک برم
برآر دست هنوزم که نیم جانی هست
مخوان به کعبه برای زیارت سنگم
که بهر سجده من خاک آستانی هست
ز کار خویش مگو زآنکه پیش کارشناس
چو …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۹۸
.......زلفش صدمه کنعان گم است
چون توانم گفتنش کآنجا مرا هم جان گم است
کعبه گویا شد بنا در روزگار بخت ما
ورنه چون در تیرگی چون چشمه حیوان گم شده؟
بس که دایم ...
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۱۱۳
......آرزوی دل یکیست
عالمی پر از شهید و غمزه قاتل یکیست
خواه سوی کعبه رو خواهی ره بتخانه گیر
کوی عشق است این به هر جا میروی منزل یکیست
نه ز هجران …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۱۱۸
کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نیافت
کس به جز عاشق در آن وادی و منزل ره نیافت
آفتاب آمد ک …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۱۲۴
.......تو با شانه آشناست
پیغام نیک و بد همه را میبرد بجا
پیک صبا به کعبه و بتخانه آشناست
خون می خورد همیشه و عیشش کند قیاس
قدسی لبی که با لب پیمانه…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۱۲۵
.......مرا در سر سودایی نیست
خون شود دل اگر از عشق تو شیدایی نیست
به ره کعبه فریبم مدهید از در دوست
عاشقان را هوس بادیهپیمایی نیست
همه جا جلوه معشوق…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۱۲۹
.......لبی پر ز فغان است درین راه
بر صوت جرس از پی محمل نتوان رفت
گر کعبه مقصد طلبی تن به قضا ده
کاین راه به اندیشه باطل نمی توانم رفت
نقش مژه از صورت پا گر …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۱۶۷
......ناقه، فغان جرسم برد از هوش
ناله دل نرم کند، گرچه ز آهن باشد
نسبت کعبه و دیرم نبود دور از هم
سبحه در دستم و زنار به گردن باشد
از تماشای بتان بی تو تسلی …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۱۷۴
.......نظاره به چشم آشنا شود؟
بنمای روی خود که مرا دیده وا شود
سویی در تو کعبه روان پی نمیبرند
گرسنشان به زیر قدم توتیا شود
نرگس دهد پیاله خالی به دست تو
از …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۱۷۹
.......زبانها سخن از نقطه و پرگار نبود
شوقم آن روز کهن بود که در کعبه و دیر
هیچکس را خبر از صبح و زنار نبود
از ازل گرد هوس بر دل قدسی ننشست
هرگز این …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۰۱
....... کردن
بتخانه از بتان پر، میخانه از حریفان
این خانه تهی را، چون کعبه نام کردند؟
دارند پارسیان دایم ز وجد، مستی
آب حلال خود چون بر ما حرام کردند؟
در …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۰۵
.......زلف تو خط بر سنبل تر میکشد
سرو قدت حلقه در گوش صنوبر میکشد
کعبه دردیکشان باشد مقامی کز شرف
بهر تعمیرش، خم می خشت بر سر میکشد
کم مبادا از سر ما…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۰۷
......غمینم سرشته اند
درمان گداز و درد گزینم سرشتهاند
از آب و خاک کعبه و بتخانه نیستم
نه دوستم، نه خصم، چنینم سرشتهاند
نگذاشت شغل عشق به کار دگر…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۱۴
.......مرا به کعبه ز دیر التجا نشد
یک حاجتم نماند که آنجا روا نشد
بختم فریب جلوه نیکاختری…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۵۰
.......در جوشم
نمیدانم چرا ترکیبم از گل پرورش دادند
مقام لیلیاش در کعبه دل بود، حیرانم
که مجنون را چرا بر ذوق محمل پرورش دادند
گهی فانوس دیرم، گه چراغ…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۵۱
......بس که عیش حریفان انجمن
خون از لب قدح به مکیدن نمیرسد
شوق لباس کعبه چو عریان کند مرا
ذوقی به ذوق راه بریدن نمیرسد
شیرین نمیشود لب…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۵۴
......حوصلهام لذت پیغام ننجد
در سینه عشاق هوس راه ندارد
بت در حرم کعبه اسلام ننجد
قدسی نبود رنگ وفا در رخ خوبان
در دفتر خوبان ز وفا نام …
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۵۵
.......برد؟
هر تنک ظرفی، به جام دوستی کی پی برد؟
کوی عشق این نه راه کعبه و دیر مغان است
بی دلیلی، خضر ازین جا ره به منزل کی برد؟
وحشیان بر خاک مجنون پر مریزید …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۵۹
.......ز کعبه نه محمل نشسته میآید
به دیر رفته و زنار بسته میآید
اگر به کوی تو تا حشر گوش…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۶۸
.......گمانم نیست
که با فروغ رخت از نقاب میآید
کسی که دی ز مقیمان کعبه بود، امروز
ز راه میکده مست و خراب میآید
کسی که رفته به دریای عشق، میداند
که …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۸۴
......غرور خیل و هشم را چه معتبر
گیرم که ره برد به دل عاشقان هوس
در کعبه فرض کن که صنم را چه معتبر است
چون نقش پا ز خاکنشینان آن دریم
در کوی دوست، مسند جم را…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۸۷
.......جانم با من و من در پی کامم هنوز
کعبه با خود دارم و در قید احرام هنوز
کی رسد در عشق، لاف پختگی کس را، که من
همچو خاکستر …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۲۸۸
......محمود و ز تاثیر وفا
دل او در شکن زلف ایازست هنوز
شد ز میخانه و خم کعبه مقصد نزدیک
چشم کجبین به ره دور حجازست هنوز
آتش حسن تو ننشسته هنوز از گرمی
دل …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۳۰۳
.......عشق، ناز کشد از حکیم خویش
شکر که کوی خرابات منزل است
گر کعبه ره نداد مرا در حریم خویش
در حیرتم که از چه مرا کشت نکهتش
آن گل که مرده زنده کند از …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۳۲۷
......ز چمن هیچ فصل، آن مرغم
که گل بریزد و من بر وفای خویشتنم
ز کعبه منفعلم، زانکه در حرم نگذاشت
غم بتان نفسی با خدای خویشتنم
چه حیله کرد ندانم دلیل…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۳۲۸
.......رفتم
پی هر ذره چون خورشید سر بردم به هر روزن
ندیدم غیر عشق از کعبه تا دیر مغان رفتم
به کوی گلرخان، چون عشق، قدسی پای محکم کن
که من در هجر ایشان از هوس…
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شماره ۳۳۵
.......رخصت آهی به دل دادم
چه سیل شعلهای در کار این مشت گیا کردم
ز راه کعبهام مانع هوای دیر شد قدسی
ز شوق سجده بت، طاعت حق را قضا …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱
.......صاف ضمیرم
هرگز نشود آینهای تیره ز آهم
از رشک به دل سنگ زند خانه کعبه
تا خانه سیه کرده آن چشم سیاهم
از دوستی شعله نگریم، که مبادا
چون هیزم تر بگذرد آتش …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱
.......رخت دل ز کعبه به بتخانه بردهایم
چون می، ز شیشه راه به پیمانه بردهایم
از عشق پی به حسن برد …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷
.......میسر، نه وصل گل
از اعتبار بلبل و پروانه سوختیم
افروختیم در حرم کعبه صد چراغ
تا یک چراغ بر در میخانه سوختیم
خون جگر ز شیشه کشیدیم و از حسد
چون لاله، …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲
.......که خواهان گناه آمدهایم؟
از مصیبتکده هجر به امید نجات
به در کعبه وصلت به پناه آمدهایم
بر سر چشمه حیوان تو ای کوثر لطف
به صد امید، چو لب تشنه گیاه …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳
.......عمر ابد از تیغ قاتل یافتم
اضطراب ناز از بهر نیازست اینقدر
کعبه را هم تیرهروز از هجر محمل یافتم
ذوق سرگردانیام آواره دارد هر طرف
ورنه من در …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۳
.......طرز دیگرست
گرچه باشد شمع را جوینده در محفل بسی
کوته اندیشیم ما و کعبه مقصود دور
سوده شد پای امید و راه تا منزل بسی
گریه دیر آمد به یادم، اشک ازان شد …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۵
.......دمی پاس گریه دار
تا کی ز بحر، روی به صحرا رود کسی؟
شاید، به راه کعبه ز شوق قدمزدن
چون خار اگر در آبله پا رود …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۸
.......که طوفان صفتش را
بر صفحه دریا به خط موج نوشتی؟
دیدند دغا باختن کعبه روان را
آن قوم که بر کعبه گزیدند کنشتی
خم بر سر خود داد ز افتادگیاش جای
در میکده …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۳۰
.......کرد
عاشق دیوانه را سودای معموری بلاست
هرکه ویران کرد ما را، کعبه را آباد …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۴۱
.......کو تا ز ره کعبه ره دل گیرم
چون برهمن به در پتکده منزل گیرم
همچو گردم ز پی قافله افتاد خیزان
کو …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۶
.......چند به فسق و معصیت یار شدم
در کعبه، ترانهسنج زنّار شدم
در حالت نزع، توبهام یاد آمد
چون قافله کوچ کرد، بیدار …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۵
.......بزم شهود، ذکر میگویی تو
با کعبه به راه کعبه میپویی تو
یار از رگ گردن به تو نزدیکترست
ای هیچ نکرده گم چه …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۲۵ - در توصیف باغ جهانآرای اکبرآباد
.......ستوده
بهشت از شرم حسنش ناپدیدار
برش بتخانه چین نقش دیوار
در کعبه درش را حلقه در گوش
دو عالم چارچوبش را در آغوش
ز گلمیخ درش خورشید در تاب
دو پیکر، …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۲۸ - تعریف تخت سلطنتی و تاریخ ساخت آن
.......بر بخت افزود
که را جز پایهاش توفیق این گشت؟
که سازد چار رکن کعبه را هشت
به طوف پایهاش از جوش مردم
سلیمان را شود انگشتری گم
خراج بحر و کان پیرایه …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۲۹ - وصف خوابگاه شاهی
.......عالی محو در صورتنگاری
ز سودایش هوایی بیت معمور
به طوفش کعبه آید از ره دور
فلک را رفعتش دل برده از دست
ز جام روزنش خورشید، سرمست
درین …
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۳۱ - تعریف توکل و قصه رهزن فقیر شده و حال بتپرست تارک دنیا
.......خود چون علم افراختم
وز مژه چون خامه قدم ساختم
کس خبر از کعبه جودم نداد
راه به بتخانه بخلم فتاد
از در بتخانه درون آمدم
بی درمی یافت که چون …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۲
.......به رنگ
ازو گرم هنگامه صلح و جنگ
سخن خوب خوب است یا زشت زشت
ازو کعبه روزی شود، یا کنشت
اگر خوب گویی بیا و بگو
وگر بد، ز گفتن برو لب بشو
سخن یوسف مصر …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۴
.......قلم
که مدح شهنشاه سازد رقم
پناه امم، پادشاه انام
خدیو جهان، کعبه خاص و عام
برازنده دولت جاودان
دُر بحر اقبال، شاه جهان
محیط کرامت، جهان شرف
زمین …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۱۰
.......ز یاقوت احمر بود
چو نسرین که از سنگ مرمر بود
درش را رسد بر در کعبه ناز
که برعکس آن است پیوسته باز
ز بس چشم و زلف بتان طراز
ز زنجیر و زرفین بود …
----------------------------
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۱۲
.......به احضار جمع است و بس
دم آب هرجا کند گرم، کس
برآیند ازین کعبه اهل صفا
درآیند هریک به کیشی جدا
ز فیضش دماغ جهانی ترست
مزاجش، مزاج می احمر …
----------------------------
قدسی مشهدی
کعبه
در آثار همه شاعران
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۱۳
.......تسنیم و کوثر بشوید زبان
لب حوضش از آب زمزم ترست
ز محراب، با کعبه در بر درست
ز عمّان حوضش ز بس آب و تاب
لآلی برآید به جای حباب
زلالش ز هر موجهای …
کعبه در شعر قدسی مشهدی
قدسی مشهدی، شاعر قرن یازدهم هجری، در اشعار خود از «کعبه» به شیوههای عرفانی و نمادین استفاده میکند. او کعبه را نه تنها به عنوان یک مکان مقدس مذهبی، بلکه به عنوان نمادی برای مفاهیمتر مانند عشق، دل، و هدف نهایی به کار میبرد.
کعبه در برابر بتخانه و دیر
در بسیاری از غزلیات قدسی، کعبه در کنار بتخانه یا دیر قرار میگیرند و این دو به عنوان نمادهایی از ظاهر و باطن دین یا راههای مختلف به حقیقت ذکر میشوند.
او گاهی بیان میکند که مقصد نهایی هر دو راه یکی است: «خواه سوی کعبه رو خواهی ره بتخانه گیر / کوی عشق است این به هر جا میروی منزل یکیست».
در برخی ابیات، او از وابستگی به هر دو رها شده و راه خود را میرود: «نه ره کعبه بریدم نه در دیر زدم / مرغ نگذشته ازین راه که در پیش من است».
گاه نیز عشق آنچنان قدرتمند است که جای کعبه را میگیرد: «کعبه عشق است کنجا هیچ محمل ره نیافت».
حتی گاهی غرور و هوای نفس، شاعر را از کعبه به بتخانه میکشاند: «غرور کعبه روانم دلیل بتکده شد / وگرنه تاب فراق حرم نبود مرا».
کعبه به عنوان نماد معشوق و دل
قدسی مشهدی در اشعار خود، کعبه را به «کوی دوست» و «دل» پیوند میدهد.
او صراحتاً بیان میکند که «مرو به کعبه ازین در جایی که ما اینجاست»، به این معناست که هدف اصلی و کمال مطلوب، آستان معشوق است.
او کعبه دل را از کعبه ظاهری والاتر میداند: «مقام لیلیاش در کعبه دل بود، حیرانم / که مجنون را چرا بر ذوق محمل پرورش دادند».
حتی ابروی معشوق برای او بسیار مقدس است که آن را محراب نماز در کعبه میداند: «در کعبه هم ابروی تو محراب نمازست».
کعبه در معنای سنتی و مدح
در برخی از اشعار، بهویژه در مثنویها و ساقینامهها، قدسی کعبه را در معنای سنتی و مذهبی به کار میبرد. مثلاً در مدح شاهان، آنها را «کعبه خاص و عام» مینامد که به آن توجه همگان را به ایشان میدهد. همچنین در توصیف بناها، از عظمت آنها به گونهای سخن میگوید که به طوافشان میآید.
به طور کلی، قدسی مشهدی از کعبه به عنوان یک نماد چندلایه استفاده کرده است که میتواند به معنای ظاهری و مذهبی آن اشاره کند و هم نمادی برای مفاهیم عرفانی و عاشقانه باشد. در نگاه او، عشق و دل جایگاه والاتری از اماکن مقدس بیرونی دارند.