دیدگاه رشیدالدین میبدی درباره دنیا و آخرت در تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار، دیدگاهی یکبعدی نیست، بلکه در طول متن، یک سیر تکاملی و چندوجهی را نشان میدهد. مقایسه این دو جهان در نگاه او از تقابل آغاز میشود و به مرحلهای از بیتفاوتی عرفانی میرسد.
۱. دنیا و آخرت در تقابل
در ابتدای دیدگاه میبدی، دنیا و آخرت دو قطب متضاد هستند.
دنیا: سرایی فانی، موقت و فریبنده است. میبدی آن را به یک "پل گذشتنی" یا "بساطی در نوشتنی" تشبیه میکند و دلبستگی به آن را عامل گمراهی و هلاکت میداند.
آخرت: سرایی ابدی و حقیقی است که محل پاداش و جزای قطعی است. در این مرحله، آخرت هدف اصلی زندگی انسان است و اعمال نیک در دنیا، مانند صدقه و صله رحم، وسیلهای برای رسیدن به رستگاری اخروی هستند.
۲. دنیا به عنوان حجاب و آخرت به عنوان هدف
در مرحلهای عمیقتر، میبدی دنیا را نه فقط یک مکان موقت، بلکه یک حجاب و مانع بر سر راه سالک میبیند.
دنیا: به "خاشاک" و امور بیارزش تشبیه میشود که باید از آن دل کند تا "جمال ایمان" پدیدار شود. در این دیدگاه، زهد و بیاعتنایی به مال و جاه دنیوی، اولین گام در مسیر عرفان است.
آخرت: همچنان به عنوان پاداش نهایی برای مؤمنان و مجازات برای گناهکاران مطرح است، اما نگاه به آن از جنبه صرفاً پاداشطلبی، به سمت آمادگی برای دیدار با خداوند متمایل میشود.
۳. فراتر از دنیا و آخرت
اوج دیدگاه میبدی در این مرحله است که در آن، هر دو جهان میتوانند حجاب باشند.
دنیا و آخرت: هر دو در برابر عظمت خداوند، فانی و بیاهمیت میشوند. میبدی از مقامی صحبت میکند که در آن عارف "دنیا و عقبی را به پشت پای از یک سو" میاندازد. در این مرتبه، حتی نعمتهای بهشت نیز در برابر عشق و دیدار با حق، ارزشی ندارند.
هدف نهایی: تنها هدف واقعی، فنای در ذات الهی و رسیدن به مقام قرب است. در این حالت، "یاد و یادداشت" خداوند به تنهایی برای سالک کافی است و او از هر دو جهان بینیاز میشود.
در نهایت، میبدی دنیا را مزرعهای برای آخرت میداند، اما در سیر عرفانی خود، نشان میدهد که برای رسیدن به کمال مطلق، باید از هر دو جهان دل کند و تنها به خداوند دل بست.