در آثار شیخ بهایی، بهویژه در کتاب «کشکول»، مفاهیم دنیا و آخر بهطور مکرر و از زوایای مختلف مورد توجه قرار گرفته است. این دو مفهوم نه تنها در تقابل با آخر، بلکه بهعنوان دو وجه جداییناپذیر از زندگی انسان میشود که انتخابها و اعمال هر فرد در دنیا، سرنوشت او را در تعیین میکند.
دنیا به مثابه پلی برای آخرت: شیخ بهایی دنیا را خانههای موقتی و از رنج و بلا میداند که انسان باید با پرهیز از آن، برای سرای ابدی خود یعنی آخر آماده شود. وی از زبان بزرگان میگوید که «دنیا خانه بلاست و منزلگاه رنج و روزی اندک». او آخر میکند که خوشیهای دنیا نباید انسان را ازت غافل کند، زیرا آسایش دنیا، محنت است.
دنیا، ابزاری برای رسیدن به کمال: در نگاهی دیگر، شیخ بهایی دنیا را ابزاری برای رشد و تعالی میبیند. او میگوید اگر جنبشهای انسان «عقلی» باشند، فرشتهای میآیند که در دنیا مونس اوست و در آخر به نورش هدایت میشود. این دیدگاه نشان می دهد که دنیا به خودی خود بد نیست، بلکه نوع استفاده از انسان از آن مهم است.
پرهیز از دنیا و برت: شیخ بهایی بارها بر لزوم زهد و بینیازی از دنیا میکند. او به نقل از حکما میگوید "آن کس که زهد ورزد، عزت دارد." همچنین به این نکته اشاره میکند که "آن کسی که عزت دنیا را با پادشاه شریک بود، خواری آخرت را با او شریک است." این دیدگاه نشان میدهد که وابستگی به دنیا میتواند به ویرانی آخرت تبدیل شود و سعادت واقعی در ترک تعلقات مادی است.
دنیا و آخرت، نتیجه انسان: در آثار شیخ بهایی، رابطه مستقیم بین اعمال انسان در دنیا و نتیجه آن در آخرت وجود دارد. او بیان میکند که کافران دعایشان در دنیا اجابت میشود، در حالی که دعای مؤمنان برای آخرتشان به اجابت میرسد. همچنین هشدار میدهد که کسی که «دنیایش را به ویرانی آخرت ببخشد، آنچه را که ساخته است بگذرد و بگذرد و به آنچه ویرانش ساخته است رو کند».
در نهایت، شیخ بهایی با بیانی زیبا و عمیق، به انسانها یادآوری میکند که دنیا گذرا و ناپایدار است و «خیال» در آن، از جمله کسب کمال و فکر محال، میگذرد. او از انسان میخواهد که با توجه به این واقعیت، به گونهای زندگی میکند که سعادت دنیوی و اخروی هر دو را به دست آورد.