چهارشنبه بیست و دوم مرداد ۱۴۰۴ - 0:36 - علی رضا نقش نیلچی -
با بررسی متون ارائه شده از نصرالله منشی در کلیله و دمنه، میتوان دیدگاه او را در مورد دنیا و آخرت به صورت زیر خلاصه کرد:
نگاه نصرالله منشی به دنیا و آخرت:
- دین و ملک: دین و حکومت با هم مرتبط هستند؛ دین بدون قدرت سیاسی ضایع و حکومت بدون دین باطل است. فواید دین و دنیا به این دو بستگی دارد و پادشاهان باید طوری عمل کنند که هم دین و هم دنیای مردم حفظ شود.
- مصالح معاش و معاد: رستگاری در گرو توجه به هر دو جنبهی دنیوی و اخروی است.
- عز دنیا و آخرت: در چند جا از متن، آرزوی قرین و موصول شدن عزت دنیا به آخرت بیان شده است، که نشاندهندهی مطلوب بودن این وضعیت است.
- مقدم داشتن آخرت: خردمند باید همواره طلب آخرت را بر دنیا مقدم شمارد، زیرا حسرت دوری از دنیا برای کسی که به آن وابسته نباشد، کمتر است.
- چهار کار اهل دنیا (از زبان برزویه): اهل دنیا به دنبال وفور مال، لذات حال، ذکر سایر (شهرت)، یا ثواب باقی هستند.
- ترک دنیا: ترک دنیا به عنوان راهی برای رهایی از حرص و شره و مشارکت با کسانی که به دنیا مغرور شدهاند، توصیه میشود.
- تقوا: تقوا باعث آسودگی از حسرت فنا و زوال دنیا میشود.
- گریز از دنیا و آخرت: انتقاد از کسی که از دنیا به آخرت و از آخرت به دنیا میگریزد، نشاندهندهی لزوم تعادل بین این دو است.
- مشقت طاعت: مشقت عبادت در برابر نجات آخرت ارزشی ندارد، و تلخی اندک (مشقت) میتواند شیرینی بسیار (نجات) را به همراه داشته باشد.
- دنیا مزرعه آخرت: دنیا مزرعهای برای آخرت است و میتوان در آن تخمی کاشت که محصولش در آخرت بهتر باشد.
- فریبندگی دنیا: دنیا فریبنده است و نباید به آن مغرور شد.
- ناپایداری مال دنیا: مال و متاع دنیا ناپایدار است.
- نصیحت و دین و دنیا: نصیحت باید طوری باشد که ثمراتش در دین و دنیا آشکار شود.
- جاه فانی: نباید در طلب جاه و مقام دنیوی بود، بلکه باید به کسب خیر باقی پرداخت، زیرا جاه و عمر دنیا ناپایدار است.
- تجارت: کارهای دینی و دنیوی باید بر اساس عقل و خرد انجام شوند.
- انتقال از ملک دنیا به نعیم آخرت: مرگ پادشاه به معنای انتقال از دنیویات به نعمتهای اخروی است.
مقایسه با دیدگاه فیض کاشانی:
- اهمیت قدرت و سیاست: نصرالله منشی به نقش دین در حکومت و اهمیت قدرت سیاسی برای حفظ دین تأکید دارد، در حالی که فیض کاشانی بیشتر بر جنبههای عرفانی و معنوی دین و ارتباط آن با ولایت اهلبیت (ع) تمرکز میکند.
- تعادل دنیا و آخرت: نصرالله منشی به تعادل بین دنیا و آخرت و لزوم تلاش برای هر دو جنبه تأکید دارد، در حالی که فیض کاشانی بیشتر به آخرت و ارتباط آن با معرفت الهی و ولایت اهلبیت (ع) توجه میکند.
- زهد و ترک دنیا: هر دو نویسنده به موضوع زهد و ترک دنیا اشاره میکنند، اما نصرالله منشی آن را به عنوان راهی برای رهایی از حرص و وابستگی به دنیا مطرح میکند، در حالی که فیض کاشانی زهد را در راستای رسیدن به معرفت الهی و تقرب به اهلبیت (ع) میداند.
- فریبندگی دنیا: هر دو نویسنده بر فریبنده بودن دنیا و ناپایداری آن تأکید دارند، اما نصرالله منشی این را به عنوان هشداری برای عدم دلبستگی به دنیا مطرح میکند، در حالی که فیض کاشانی آن را به عنوان مانعی برای رسیدن به معرفت الهی و ولایت اهلبیت (ع) میداند.
- محوریت اهلبیت (ع): در حالی که فیض کاشانی دیدگاه خود را حول محور اهلبیت (ع) و برتری آنها بر فرشتگان شکل میدهد، در آثار نصرالله منشی چنین تمرکزی وجود ندارد. در کلیله و دمنه، بیشتر به حکمت عملی، اخلاق، و تدبیر امور دنیوی توجه شده است.
به طور خلاصه، نصرالله منشی در کلیله و دمنه، به اهمیت تعادل بین دنیا و آخرت، نقش دین در حکومت، و ضرورت پرهیز از دلبستگی به دنیای فریبنده تأکید دارد. در مقابل، فیض کاشانی بیشتر بر جنبههای عرفانی و معنوی دین و ارتباط آن با ولایت اهلبیت (ع) و برتری آنها بر فرشتگان تمرکز میکند. نصرالله منشی رویکردی عملگرایانهتر به دنیا و آخرت دارد، در حالی که فیض کاشانی رویکردی معرفتگرایانه و ولایتمدارانه را دنبال میکند.