تحلیل اکوفمینیستی و مطالعات معلولیت غزل ۴۴۱ دیوان شمس
۱. خوانش اکوفمینیستی (ترکیب بومشناسی و فمینیسم)
الف) طبیعت به مثابه مادر معنوی:
«دیو و دد»: نماد استثمار طبیعت (حیوانات به عنوان دیگر exploited)
«انسان»: ایدهآل همزیستی زن/طبیعت/معنویت
«آتش»: انرژی زنانه (هم تخریبگر هم آفریننده)
ب) بدن زنانه به مثابه متن عرفانی:
«خرقه»: پوشش تحمیلی بر طبیعت/زن
«خرقه دری»: رهایی بدن زنانه از گفتمانهای مردسالارانه
«باده جان»: شیر مادر معنوی
ج) خوانش گیاهخواهی (Vegetarian Ecocriticism):
«دد»: نقد خشونت علیه حیوانات
«انسان»: اخلاق گیاهخواری عرفانی
۲. مطالعات معلولیت (Disability Studies)
الف) ناتوانی به مثابه فضیلت:
«ملولم»: تجربه زیسته معلولان
«خرقهدران»: جامعه معلولان به مثابه خرقهدران معنوی
ب) زیباییشناسی ناتوانی:
«گهی شمع، گهی پروانه»: بدنهای ناتوان به مثابه هنرperformance
«آتش»: درد مزمن به مثابه منبع خلاقیت
ج) معلولیت به مثابه معرفتشناسی:
«دیو و دد»: نگاه پزشکی به معلولیت (pathologizing)
«انسان»: مدل اجتماعی معلولیت
۳. هندسه تفسیری جدید
استعمار طبیعت
ناتوانسازی
دیو و دد
خرقه
پدرسالاری دینی
ملولم
انسان آرزوست
اکوتئولوژی
زیبایی شناسی ناتوانی
۴. پرسشهای پژوهش معاصر
۱. چگونه «خرقهدری» میتواند الگویی برای جنبشهای ecofeminist امروز باشد؟
۲. آیا تجربه معلولیت میتواند نوعی «خرقهدری وجودی» تلقی شود؟
۳. نسبت «آتش» با نظریه Queer Ecologies چیست؟
۵. بازخوانی تطبیقی
مقایسه با «زن سیاهپوش» فروغ (نقد خرقه جنسیتی)
مقایسه با مفهوم «سایبورگ» هاراوی (ترکیب انسان/حیوان/ماشین)
نتیجه گیری رادیکال:
مولانا در این غزل پیشاپیش:
اکوفمینیسم را در «ددستیزی» پیشبینی کرده
مطالعات معلولیت را در «ملولم» متصور شده
پست اومانیسم را در «انسان» بازتعریف کرده است