در اندیشهٔ سعدی، رابطهٔ تلاش، غیب و روزی مانند یک مثلث متعادل است که هر ضلع آن مکمّل دیگری است. این رابطه را میتوان در قالب یک مدل مفهومی توضیح داد:
۱. مدل سهگانهٔ سعدی:
۲. تحلیل هر عنصر با ابیات:
الف) غیب (منشأ اصلی روزی)
بوستان:
"هر که را روزی مقدر باشد / گر به صحرا رود، به صحرا آید"
▸ روزی از پیش مقدر شده، اما در مسیر تلاش ظاهر میشود.گلستان:
"قضا را نتوان بگردانیدن / روزی بیمحل نتوان دیدن"
▸ روزی بدون «محل» (جایگاه تعیینشده در غیب) محال است.
ب) تلاش (شرط ظرفیتسازی)
بوستان:
"به دست آر که قضا کمک خواهد / وگر نه چرخ به کام تو نگردد"
▸ تلاش، زمینهٔ جذب روزیِ مقدّر را فراهم میکند.غزلیات:
"سعی کن وانگه به تقدیرش بسپار / کاین دو را جمع توان کرد ای پسر"
▸ ترکیب سعی و توکل.
ج) روزی (نتیجهٔ تعامل غیب و تلاش)
بوستان:
"روزی بیطلب نخوری هرگز / طالب بیروزی نمیرد هرگز"
▸ رابطهٔ دوسویهٔ طلب و روزی.گلستان:
"چندان بخور که بتوانی خفت / باقی به دشمن مده از بهر دف"
▸ تعادل در بهرهگیری از روزی.
۳. نسبتسنجی این سه عنصر:
عنصرنقش حدّ افراط حدّ تفریط راه میانه (از نگاه سعدی)
غیب منشأ اصلی جبرگرایی انکار تقدیر باور به تقدیر + تلاش
تلاش ظرفیتسازحرص تنبلی سعی معقول + توکل
روزی موهبت مشروط اسراف ترس از کمبودقناعت + شکرگزاری
۴. تمثیلهای کلیدی:
الف) تمثیل کشاورز:
"دانه در خاک نشاندن واجب است / لیک باران از غیب میبایدت"
▸ کشاورز هم باید بکارد (تلاش) و هم به باران (غیب) امیدوار باشد.
ب) تمثیل بازرگان:
"ناامید از سفر دریایی مباش / وآنگهی بر لطف خداوند باش"
▸ ترکیب خطرپذیری (تلاش) + اعتماد به غیب.
۵. جمعبندی نهایی:
سعدی با الهام از قرآن (مثلاً آیهٔ "وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا" - هود/۶)، این معادله را ارائه میدهد:
«روزی = (غیب × تلاش) ÷ طمع»
صورت کسر: تعامل تقدیر الهی و سعی انسانی
مخرج کسر: تعدیلکنندهٔ اخلاقی (پرهیز از حرص)
این مدل، هم از جبرگرایی پرهیز میکند و هم اختیار انسانی را بیمحتوا نمیگذارد.