بیهوشی
بیهوشی در اندیشه سعدی: از غفلت تا بیداری
۱. بیهوشی به مثابه غفلت
سعدی بیهوشی را نشانه دوری از خرد میداند:
"خامشی به که دهان بستن / تا نگویند که بیهوشی" (غزل ۲۳۴)
سکوت بهتر از سخنی که نشانه نادانی باشد"بیهوش آن است که دنیا را / به آخرت فروخت و نیندوخت" (بوستان)
غفلت از سرمایه ابدی
۲. انواع بیهوشی مذموم
الف) بیهوشی عقلانی
"مدعی بیعلم گوید سخن / نشنود گوش عاقلانش ز بن" (غزل ۱۵۶)
نادانی خودخواسته
ب) بیهوشی معنوی
"بیهوش از عشق، چه داند حال / آنکه مست است و نمیداند چه میخورد" (غزل ۳۰۲)
غفلت از حقیقت وجود
ج) بیهوشی اجتماعی
"بیخبر آسوده در خواب گران / تا نجنبد ز مصیبت امان" (گلستان)
بیتوجهی به درد جامعه
۳. جدول سنجش هوشیاری
نوع بیهوشینشانهدرمان
فکری پرگویی بیمحتوا دانش اندوزی
اخلاقی غفلت از نفس مراقبه
اجتماعی بیتفاوتی همدردی
۴. راههای درمان بیهوشی
۱. هوشیاری عقلانی:
"طلب العلم فریضة" (الحدیث)
ضرورت دانشآموزی
۲. هوشیاری معنوی:
"به یاد مرگ باش تا هوشیار باشی" (مواعظ)
۳. هوشیاری اجتماعی:
"آنکس که به درد دیگران نیست / به حقیقت انسان نیست" (بوستان)
۵. استثناهای هوشیاری
الف) مستی عشق
"هوشیار اگر باشی از عشق من / بیهوش شو تا هوشیاری یابی" (غزل ۱۸۷)
بیخودی عارفانه
ب) خرد کودکانه
"کودک بیهوش است و پاک / از ریا و کبر و فریب و باک" (بوستان)
معصومیت طبیعی
حکمت نهایی
سعدی در یک بیت طلایی میسراید:
"بیهوشی از عشق، به از هوشیاری / ور نه هر بیهوشی هنر نیست"
درس امروزین:
در جهان پرهیاهوی امروز،
"بیهوشی" واقعی غرق شدن در شبکههای اجتماعی است،
"هوشیاری" حقیقی بیداری نسبت به خویشتن است،
"مستی" اصیل، شور خدمت به خلق است.
پرسش باز:
آیا در زندگی مدرن،
چه نوع "بیهوشیهایی"
ما را تهدید میکند؟