اندکی
اندکی از علم انسان در پرتو علم بیکران الهی
۱. محدودیت دانش بشری در قرآن
قرآن با صراحت به ناچیز بودن دانش انسان اشاره میکند:
«وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا» (اسراء: ۸۵)
"و به شما جز اندکی از علم داده نشده است."«وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ» (بقره: ۲۵۵)
"و آنان به هیچچیز از علم او احاطه نمییابند، مگر به آنچه او بخواهد."
۲. بازتاب این مفهوم در اندیشه سعدی
سعدی این حقیقت قرآنی را به زیبایی در اشعار خود منعکس کرده است:
الف) قیاس دانش ناچیز انسان
«حاجت موری به علم غیب بداند»
همانطور که مورچه از اسرار جهان بیخبر است، انسان نیز در برابر علم الهی ناتوان است.«دل آینه صورت غیب است ولیکن / شرط است که بر آینه زنگار نباشد» (غزل ۲۰۲)
انسان تنها در صورتی میتواند اندکی از حقایق را دریابد که دلش پاک باشد.
ب) ناتوانی در پیشبینی تقدیر
«هر شکرپاره که در میرسد از عالم غیب / بر دل ریش عزیزان نمکی میآید» (غزل ۲۹۱)
انسان از آینده و تقدیر الهی بیخبر است.
ج) محدودیت در شناخت نفس
«سعدیا راستی ز خلق مجوی / چون تو در نفس خود به راستی نی» (قصیده ۵۱)
انسان حتی از حقیقت وجود خود نیز آگاهی کامل ندارد.
۳. پیامدهای این محدودیت
۱. لزوم تواضع علمی:
«مباش غره که هیچ آفریده واقف نیست» (قطعه ۳۵)
۲. ضرورت توکل:
«که بخشنده روزی فرستد ز غیب» (بوستان، باب ۲)
۳. اهمیت طلب علم:
«طلب العلم فریضة علی کل مسلم» (الحدیث)
هر چند دانش انسان محدود است، ولی کسب علم واجب است.
۴. حکمت این محدودیت
سعدی این محدودیت را زمینهساز کمال میداند:
«گرش رحمت حق نه دریافتی / غرورش سر از جاده برتافتی» (بوستان، باب ۲)
محدودیت علم انسان مانع غرور و تکبر میشود.«تو کرم کن که رب اربابی / غیبدان و لطیف و بیچونی» (قصیده ۵۱)
این محدودیت باعث میشود به خداوند متعال توکل کنیم.
جمعبندی:
۱. دانش انسان در برابر علم الهی ناچیز و محدود است
۲. این محدودیت زمینهساز تواضع و توکل است
۳. با وجود این محدودیت، کسب علم و معرفت ضروری است
۴. پذیرش این محدودیت، خود نشانهای از خردمندی است
همانطور که سعدی میفرماید:
«علم اندک و عمل کم، به که جهل بسیار»