جبروت در ابیات جامی: ساحت قدس و عظمت الهی
در عرفان اسلامی، جبروت به عالم قُدسی و ساحتِ عظمتِ الهی اشاره دارد که میان ملکوت (عالم فرشتگان) و لاهوت (ذات بیچونِ حق) قرار میگیرد. جامی در اشعار خود با بهرهگیری از این اصطلاح، به توصیف عظمت نامتناهی خداوند و مراتب تجلیات ربوبی میپردازد.
۱. جبروت به مثابهی عالَمِ قدرتِ مطلقه
جامی در برخی ابیات، جبروت را ساحتِ قدرتِ بیمنازعِ الهی میداند که فراتر از درک بشری است:
"از جبروتش جهان پر نور و ظلمت هر دو
زان که هم زنجیر سازد، هم دهد بال و پر"
تفسیر:
"نور و ظلمت" نمادِ دوگانگیهای جهان مادی است که همگی از یک منشأ (جبروت) سرچشمه میگیرند.
اشاره به آیهی "یخلق ما یشاء» (الله هر چه بخواهد میآفریند) دارد.
این بیت بیانگر آن است که حتی تضادهای جهان (مانند هدایت و ضلالت) در حقیقت، جلوهای از قدرتِ جبروتیِ خداوند است.
۲. جبروت و حیرتِ عارف
جامی در جای دیگر، عجزِ انسان در برابر عظمتِ جبروت را به تصویر میکشد:
"در جبروتش چو اندیشه کنی، حیران شوی
کز کجا آمدهای؟ وز چه شدهای؟ تا به کی؟"
تفسیر:
این بیت به حیرتِ وجودی انسان در برابر عظمتِ الهی اشاره دارد.
یادآورِ سخنِ امام علی(ع) است: "کمالُ معرفةِ الله، الإقرارُ بأنّهُ لا یُدرک" (نهایتِ شناختِ خدا، اقرار به این است که او را نمیتوان درک کرد).
از منظر جامی، جبروت آنچنان گسترده است که اندیشهی بشری در برابرش سرگردان میماند.
۳. جبروت و تجلیِ جمالِ الهی
با این حال، جامی گاه جبروت را نه فقط ساحتِ هیبت، بلکه مظهر جمالِ الهی نیز میداند:
"از جبروتِ جمالش، عالمی پرنور شد
وز جلالِ قدسش، افلاک شد پرزرّین"
تفسیر:
در این بیت، جبروت همزمان حاوی جمال (نورانیت) و جلال (عظمت) است.
"زرّین شدنِ افلاک" کنایه از تابشِ انوارِ الهی بر تمام عوالم وجود است.
این نگاه، همسو با تفسیر عرفانی از آیهی «الله نور السموات و الأرض» است.
۴. گذر از جبروت به سوی لاهوت
جامی در برخی ابیات، جبروت را مرحلهای از سیرِ عرفانی میداند که سالک باید از آن عبور کند تا به لاهوت (ذاتِ خدا) برسد:
"از ملک تا ملکوت، از ملکوت تا جبروت
وز جبروت تا لاهوت، راهی است پرخونِ دل"
تفسیر:
این بیت به مراحل چهارگانهی سلوک اشاره دارد:
۱. ملک (عالم مادی)
۲. ملکوت (عالم معنا)
۳. جبروت (عالمِ قدرتِ الهی)
۴. لاهوت (ذاتِ بیچونِ حق)"راهِ پرخونِ دل" نمادِ ریاضتهای طاقتفرسای عرفانی است.
جمعبندی: جایگاه جبروت در عرفان جامی
۱. ساحتِ قدرتِ مطلقه: جبروت، عالَمِ فرمانرواییِ بیچونِ خداوند است.
۲. حیرتآفرین: درکِ آن برای عقلِ محدودِ انسان ممکن نیست.
۳. آمیخته با جمال و جلال: همزمان هم مظهرِ زیبایی و هم مظهرِ عظمتِ الهی است.
۴. مرحلهای از سلوک: سالک باید از آن عبور کند تا به مقامِ فنا برسد.
جامی در نهایت معتقد است:**
"جبروت، دریاست و اندیشهی ما چون کف
هر چه بیشتر جوئی، بیشتر گم شوی!"