این بیت از ظهیر فاریابی در قصیده شمارهٔ ۲، به زیبایی مفهوم ارتباط میان قدرت الهی (غیب) و مشروعیت حکومت زمینی را بیان میکند. در اینجا شاعر با زبانی مدح آمیز، عقل و تدبیر حاکم را چنان بلندمرتبه میداند که گویی به عالم غیب اشراف دارد.
تحلیل بیت:
۱. "رای مقدس تو" → اشاره به تدبیر و خرد فرمانروا که از قداست برخوردار است.
۲. "بر غیب مشرف است" → یعنی دانای اسرار پنهان الهی است. (اشاره به علم لدنی یا الهام الهی)
۳. پرسش شاعر: اگر خرد تو اینگونه به غیب پیوند خورده، چرا از رنج من بیخبری؟ (طنزی ظریف در دل مدح)
مفهوم "غیب" در این بیت:
غیب در اینجا عالم ملکوت، اسرار الهی، و حقایق نادیدنی است که تنها اولیای خدا به آن دسترسی دارند.
مشرف بودن حاکم بر غیب، نشاندهندهٔ مشروعیت آسمانیِ حکومت او است (مفهومی رایج در ادبیات سیاسی-عرفانی ایران).
در سنت ادبی، پادشاه آرمانی کسی است که پل میان غیب و شهادت (عالم ماده) باشد.
پیوند با قرآن و اندیشهٔ اسلامی:
در قرآن، غیب ویژهٔ خداست (عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ - سورهٔ حشر، آیه ۲۲)، اما برخی اولیا (مانند پیامبران) نیز به اذن خدا از آن آگاه میشوند.
در ادبیات فارسی، حکمران عادل گاه به عنوان ظل الله (سایهٔ خدا) تصویر میشود که پیوندی با عالم غیب دارد.
جمعبندی:
فاریابی در این بیت ستایشِ حاکم را با مفاهیم عرفانیِ غیب می آمیزد و بر این باور دیرینه تأکید میکند که فرمانروای شایسته، از الطاف غیبی بهره مند است. همچنین، پرسشِ پایان بیت (چرا از درد من بیخبری؟) نشان میدهد که شاعر مدح را با التماسِ گشایشِ دردها همراه کرده است.
آیا تحلیل دیگری از این بیت مدنظر شماست؟