استاد مرتضی مطهری و علامه اقبال لاهوری در مسئله وحدت جهان اسلام و تمدنسازی اسلامی نقاط اشتراک قابل توجهی دارند، اما با تفاوتهای روشی و تأکیدهای متمایز. در ادامه، این همنواییها را با استناد به آثار هر دو اندیشمند بررسی میکنیم:
۱. اشتراک در ضرورت وحدت اسلامی
مؤلفه نظر اقبال نظر مطهری همنوایی
وحدت امت«مسلمانان باید مانند یک پیکر واحد متحد شوند» (پیام مشرق).«تفرقه، بزرگترین آفت امت اسلامی است» (سیری در نهجالبلاغه).هر دو به وحدت به عنوان ضرورت عقلی و دینی مینگرند.
دشمن مشترک استعمار غرب و تفرقهافکنی را عامل انحطاط میداند (شکوه و پاسخ).استکبار جهانی و صهیونیسم را تهدید اصلی میشمارد (جامعه و تاریخ).هر دو سلطهگری خارجی و تفرقهی داخلی را مانع وحدت میدانند.
نماد وحدت امت اسلامی فراتر از مرزهای جغرافیایی (جاویدنامه).امت واحده بر اساس اخوت دینی (آشنایی با علوم اسلامی).تأکید بر هویت فراملیِ اسلامی.
۲. اشتراک در تمدنسازی اسلامی
مؤلفه نظر اقبال نظر مطهری همنوایی
بازگشت به خویشتن«بازگشت به قرآن و سنت اصیل» (احیای فکر دینی).«احیای تفکر اصیل اسلامی» (احیای تفکر اسلامی).هر دو بازخوانی منابع اصیل را پایهی تمدن میدانند.
علم و دین تلفیق عقلانیت مدرن با ارزشهای اسلامی (اسرار خودی).علمِ متعهد به اخلاق دینی (اصول فلسفه).ردِّ علم سکولار و تأکید بر علمِ الهی.
عدالت اجتماعی«اقتصاد اسلامی باید عدالت را جایگزین سرمایهداری کند» (ضرب کلیم).«اسلام دین عدالت است، نه تساویِ خشک» (عدل الهی).هر دو عدالت را محور تمدن اسلامی میدانند.
۳. تفاوتهای روشی
با وجود اشتراکات، تفاوتهای کلیدی وجود دارد:
الف) نقش عرفان در تمدنسازی
اقبال:
عرفان را موتور محرکهی تمدن میداند («عشقِ عارفانه باید به عمل اجتماعی بینجامد»).مطهری:
عرفان را مکمل میداند، اما هشدار میدهد که عرفان انفعالی به انحطاط میانجامد.
ب) جایگاه اجتهاد
اقبال:
اجتهاد را منبعی پویا برای ارتباط مستقیم با غیب میداند.مطهری:
اجتهاد را در چارچوب شریعت تعریف میکند و از نوآوریهای بیضابطه میترسد.
ج) رویکرد به غرب
اقبال:
از علم و تکنولوژی غرب با حفظ هویت اسلامی استقبال میکند.مطهری:
بر نقد فلسفهی غرب تأکید دارد (مثل نقد مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم).
۴. مثال عینی: الگوی حکومت اسلامی
اقبال:
به دمکراسی اسلامی با محوریت شورا (مطابق قرآن) گرایش دارد.مطهری:
به ولایت فقیه به عنوان الگوی حکومت معتقد است (با استناد به نظریهی امام خمینی).
وجه اشتراک: هر دو به حکومتِ مبتنی بر ارزشهای اسلامی معتقدند، نه سکولار یا استبدادی.
۵. جمعبندی: تمدن اسلامی از نگاه مشترک
هر دو اندیشمند:
۱. وحدت را نه بر اساس نژاد یا جغرافیا، بلکه بر اساس ایمان میدانند.
۲. تمدن اسلامی را ترکیبی از عناصر زیر میشناسند:
علمِ متعهد
عدالت اجتماعی
اخلاق قرآنی
مقاومت در برابر استکبار
۳. انقلاب اسلامی ایران را میتوان نمونهی عملیِ تلفیق دیدگاههای آنان دانست (با تأکید بر ولایت فقیه از نگاه مطهری و شورا از نگاه اقبال).
۶. سخن پایانی
به گفتهی مطهری:
«اقبال خوابِ امت اسلامی را دید، و ما باید آن را تعبیر کنیم».
و به گفتهی اقبال:
«ملتِ ما چون خفتهای است که گهگاه در خواب جنبش میکند، اما هنوز بیدار نشده است».
منابع برای مطالعهی بیشتر:
کتاب «احیای فکر دینی» (اقبال).
کتاب «جامعه و تاریخ» (مطهری).
مقاله «اقبال و انقلاب اسلامی» (شهید مطهری).
این همنوایی، نشاندهندهی افق مشترکِ احیای تمدن اسلامی در اندیشهی این دو متفکر است.