مقایسهی دیدگاههای علامه محمد اقبال لاهوری و استاد مرتضی مطهری دربارهی مفهوم «غیب» (حقیقت متعالی) نشاندهندهی دو رویکرد متمایز اما مکمّل در فلسفهی اسلامی است. درحالی که هر دو متفکر به غیب بهعنوان واقعیتی فرامادی معتقدند، در روش شناخت، رابطهی غیب با انسان و جامعه، و کارکردهای اجتماعی آن تفاوتهای اساسی دارند. در ادامه، این تفاوتها را بهصورت ساختاریافته بررسی میکنیم:
۱. مبانی معرفتشناختی
مؤلفه اقبال مطهری
منبع شناخت غیب ترکیب عقلِ پویا و عشقِ فعّال (دیالکتیک خودی و بیخودی)عقلِ استدلالی + نقلِ معتبر (با تأکید بر قرآن و سنت)
نماد محوری«خودی» (تقویت نفس انسانی بهمثابه آیینهی غیب)«فطرت» (گرایش ذاتی انسان به حقیقت غیبی)
روش شهود عرفانیِ همراه با کنش اجتماعی استنباط فلسفی-کلامی با چارچوبِ نظاممند
شاهد از اقبال:
«عقلِ عاشق میشود چشمِ غیببین» (بال جبرئیل).
شاهد از مطهری:
«غیب با برهانهای عقلی و شواهد نقلی اثبات میشود، نه صرفاً با تجربهی شخصی» (اصول فلسفه و روش رئالیسم).
۲. رابطهی غیب و انسان
مؤلفه اقبال مطهری
محوریت انسان انسان خالقِ معنای غیب در تعامل با ارادهی خود (اگزیستانسیالیسم اسلامی) انسان کاشفِ غیب از طریق عقل و وحی (رئالیسم اسلامی)
هدف رسیدن به «مردِ کامل» که غیب را در تاریخ متحقق میکند شناخت حقایق ثابت غیب برای سعادت فرد و جامعه
تفاوت کلیدی:
اقبال: غیب در پروسهی تاریخی توسط انسان ساخته میشود («تو میسازی مرا، من میسازم تو را»).
مطهری: غیب واقعیتی مستقل است که باید کشف شود («غیب، حقایقی است که ورای حس و تجربهی مادی قرار دارد»).
۳. غیب و جامعه
مؤلفه اقبال مطهری
کارکرد اجتماعی غیب موتور محرکِ انقلاب تمدنی است (احیای امت اسلامی)غیب ضامن اخلاق و عدالت اجتماعی است (تئوری «عدل الهی»)
نماده اامت، تمدن، ارادهی جمعی عدالت، تقوا، نظام معقول
نمونهی اقبال:
«از غیب آواز میآید: ملت را بیدار کن!» (پیام مشرق).
نمونهی مطهری:
«اعتقاد به غیب، پشتوانهی مبارزه با ظلم است» (عدل الهی).
۴. علم و غیب
مؤلفه اقبال مطهری
نسبت با علم علم جدید میتواند ابزار کشف غیب باشد (تعامل مثبت)علم محدود به طبیعت است و غیب را نمیشناسد (تمایز قلمروها)
رویکرد تلفیق علم و دین برای ساخت تمدن تفکیک حوزهی علم و دین، اما عدم تعارض بین آنها
اقبال:
«علم اگر از عشق بیبهره باشد، ناقص است» (احیای فکر دینی).مطهری:
«علم، کشفِ قوانین طبیعت است، و دین، بیانگرِ ماورای طبیعت» (علل گرایش به مادیگری).
۵. پارادوکسها و وحدتگرایی
مؤلفه اقبال مطهری
پارادوکسپذیری پذیرش دیالکتیکِ بهظاهر متناقض (مثلاً عقل/عشق، فرد/جامعه)ردّ پارادوکسها با ارائهی نظام منسجم فلسفی
وحدت وجود تفسیر پویا («خدا در حرکت تاریخ حاضر است») نقد وحدت وجود عرفانی («غیب مستقل از ذهن انسان است»)
جمعبندی: دو رویکرد مکمّل یا متعارض؟
ویژگی اقبال مطهری
روش ترکیبی ، انقلابی، اگزیستانسیال تحلیلی، اصلاحی، سیستماتیک
تمرکز ارادهی انسان و تحول تاریخی حقایق ثابت و نظام آفرینش
هدف نهاییاحیای تمدن اسلامیتبیین عقلانی دین
وجه اشتراک: هر دو غیب را حقیقتی فرامادی میدانند که زندگی انسان را معنا میبخشد.
وجه افتراق:
اقبال: غیب در تعامل دیالکتیکی با ارادهی انسان متحقق میشود.
مطهری: غیب واقعیتی عینی است که باید عقلانی کشف شود.
این تفاوتها ناشی از زمینهی تاریخی هر متفکر است:
اقبال: واکنش به استعمار و انحطاط مسلمین با تأکید بر تحول خواهی.
مطهری: پاسخ به شبهات ماتریالیستی با تأکید بر استحکام فلسفی.
برای مطالعهی بیشتر:
اقبال: اسرار خودی، احیای فکر دینی.
مطهری: اصول فلسفه و روش رئالیسم، عدل الهی.