در متون ارائهشده از کتاب «کشفالمحجوب» اثر هجویری، مفهوم «غیب» بهصورت گسترده مورد بررسی قرار گرفته است. این مفهوم در عرفان اسلامی به امور پنهان، ماوراءطبیعی و حقایقی اشاره دارد که از حواس ظاهری پوشیده است و تنها از طریق کشف، شهود یا وحی قابل درک است. در اینجا تحلیل برخی از کلیدواژهها و مضامین مرتبط با «غیب» در این متون ارائه میشود:
۱. غیب بهعنوان عالم حقیقت
در بخشهایی مانند:
«غذای درویش وجد باشد و لباسش تقوی و مسکنش غیب»
«غیب» بهعنوان جایگاه حقیقی سالک تصویر شده است. درویش با تمسک به تقوا و وجد (حال عرفانی)، به سکونت در عالم غیب میرسد، جایی که فراتر از ظواهر مادی است.
۲. غیب و ایمان
هجویری در جایی میگوید:
«ایمان باور داشتن دل است بدانچه اندر غیب بر وی کشف کنند»
این نشان میدهد که ایمان واقعی متکی به پذیرش حقایق غیبی است که از طریق کشف یا الهام به قلب مؤمن آشکار میشود. این نگاه با آیه قرآنی «الذین یؤمنون بالغیب» (بقره:۳) همسو است.
۳. فرق بین حضور و غیبت
در فصل «الکلام فی الغیبة و الحضور» آمده است:
«مراد از حضور، حضور دل بود به دلالت یقین تا حکم غیبی ورا چون حکم عینی گردد؛ و مراد از غیبت، غیبت دل بود از دون حق»
در اینجا «حضور» به حالت اتصال دل به حق تعالی اشاره دارد، در حالی که «غیبت» به فراموشی خود و غرق شدن در ذات الهی تفسیر شده است.
۴. کرامات و غیب
هجویری در بحث معجزات و کرامات تأکید میکند که کرامات اولیا (مانند اطلاع از غیب) ناقض عادت است، اما فرقی بین غیبت زمان (مانند پیشگویی آینده) و غیبت مکان (مانند مشاهده امور دور) نیست. این نشاندهنده آن است که اولیا میتوانند به اذن خداوند از حجاب غیب عبور کنند.
۵. غیب و سلوک عرفانی
در بخشهایی مانند:
«قیمت آن معنی را باشد که بیتکلف از غیب اندر آید»
غیب بهعنوان منبع فیض الهی معرفی میشود که بدون تلاش مادی به سالک الهام میگردد. این مفهوم با نظریه «فتوح غیبی» در عرفان مرتبط است.
نتیجهگیری
مفهوم غیب در «کشفالمحجوب» چندبعدی است:
بهعنوان عالم ماوراء طبیعت که منشأ وحی و کشف است.
بهعنوان حقیقتی که تنها با ایمان و تهذیب نفس قابل درک است.
بهعنوان مرحلهای از سلوک که در آن سالک از خود فانی و به حق باقی میشود.
هجویری با تلفیق آیات قرآنی، احادیث و تجربیات عرفانی، غیب را نهفقط یک مفهوم نظری، بلکه حقیقتی زنده در مسیر سیر و سلوک معرفی میکند.