در عرفان حزین، مفهوم «بیزمان و بیمکان» بودن دل صیقلخورده اشاره به ورود سالک به حقیقت مطلق الهی دارد که در اصطلاح عرفانی از آن به «لایطاف» (مکانناپذیر و زمانناپذیر) تعبیر میشود. این مرتبه، والاترین مقام شهود در سلوک عرفانی است:
۱. ویژگیهای مرتبه «لایطاف» در نگاه حزین
ویژگی توضیح شاهد شعری
تعطیل حدود مکانی گذر از قید «أین» و «کجا»"نه شرقیام نه غربی، نه زیر و نه بالا"
رفع قیود زمانی فراتر از «کَی» و «وقت»"در دیروز و فردا نمیگنجم"
اتحاد با ذات احدیت حلول در بحر بیکران"قطرهای شدم در دریای بیپایان"
فنای کلی محو همه تمایزات"نه من ماند و نه تو، نه این و نه آن"
۲. مراحل پنجگانه وصول به این مقام
۱. تخلیه مکانمند:
ترک تعلقات زمینی
"از خانهی تن بیرون آمدم"
۲. تحلیه زمانپذیر:
رهایی از حبس لحظات
"شکستم ساعت وجود خویش"
۳. تجلی نور لا یطاف:
دریافت انوار قدسی
"نوری که نه شبش نه روز"
۴. فنای وجودی:
ذوب در بحر لایتناهی
"ذرهای شدم در آفتاب"
۵. بقای الهی:
احیا به حیات ابدی
"جان نو یافتم از او"
۳. نمودهای ادبی این مفهوم
استعارههای کلیدی:
دریای بیکران (نظم ازلی)
آینهی بیزنگار (قلب سلیم)
نور لایزوال (تجلی ذات)
نمونههای شعری:
"در این وادی که نه ابتدا بود و نه انتها
قدم نهادم و دیدم که هستم لا مکان"
(مثنوی چمن و انجمن)
۴. تمایز با مفاهیم مشابه
مقایسه با دیگر مکاتب:
مکتب نوع بیزمانی ابزار وصول
حزین وجودی-حلولی سلوک عاشقانه
مولوی روانشناختی ذکر و سماع
ابن عربی معرفتشناختی کشف مکاشفهای
سهروردی نوری-ماهوی تمرکز انواری
۵. پیامدهای عملی این نگرش
۱. تحول در هنر:
خلق اشعاری فرازمانی و فرامکانی
۲. دگرگونی اخلاقی:
ظهور فضایل مطلق (نه نسبی)
۳. تکامل معرفتی:
دستیابی به علم لدنّی
این نگاه، حزین را به عنوان شاعری حکیم-عارف معرفی میکند که توانسته عمیقترین مفاهیم متافیزیکی را در قالب شعر بیان کند.