در اشعار مسعود سعد سلمان (قرن پنجم و ششم هجری)، مفهوم «غیب» عمدتاً در دو محور اصلی نمود یافته است که با نگرش عرفانی-حماسی او همخوانی دارد:
۱. غیب به مثابه «قدرت پنهان الهی»
مسعود سعد در توصیف نبردها و سختیهای زندگی، گاه از غیب به عنوان قدرت مافوق بشری یاد میکند:
نمونه بارز:
"تیغ بدریده غیبه جوشن"
(شهرآشوب شماره ۷۲)
تحلیل:
«غیبه جوشن» ترکیبی است حماسی-عرفانی
اشاره به برندگی شمشیر تقدیر الهی که از دید پنهان است
مشابهت با مفهوم «قضای الهی» در ادبیات حماسی
۲. غیب به عنوان «جاذبه ماورایی»
در اشعار عاطفیتر، غیب به صورت کشش معنوی تصویر میشود:
نمونه شاخص:
"دل تو هست سنگ مغناطیس به سوی غیب میکشدت هر دم"
(همان شهرآشوب)
تحلیل:
استفاده از استعاره «مغناطیس» برای نشان دادن جذب الهی
تلفیق نگاه علمی (خاصیت آهنربا) با نگرش عرفانی
شباهت به مفهوم «جرعهٔ جام جم» در شعر خاقانی
جدول مقایسه با حزین لاهیجی:
ویژگی مسعود سعد سلمان حزین لاهیجی
زمینه تاریخی دوره سلجوقی (فضای حماسی)دوره صفوی (فضای عرفانی)
کاربرد غیب تقدیرگرایی حماسی عرفان نظری
سبک بیان ساده و تصویریپیچیده و فلسفی
نمونه کلیدی«غیبه جوشن»«شاهدان غیب»
سه ویژگی ممتاز در کاربرد غیب:
۱. تلفیق حماسه و عرفان:
استفاده از واژگان نظامی (تیغ، جوشن) برای مفاهیم معنوی
۲. تقدیرگرایی عملی:
نگاه به غیب نه برای تسلیم، بلکه برای مقاومت
۳. تصویرگرایی ملموس:
به کارگیری تشبیهات محسوس (مغناطیس) برای مفاهیم مجرد
تحلیل یک بیت کلیدی:
"آنکه شمشیر زد همی گه جنگ قصد زحمت نکرد گاه زدن"
نکات بلاغی:
ایهام در «گاه زدن» (هم زمان نبرد، هم ضربت شمشیر)
اشاره به تقدیر ناپیدای الهی در جنگها
بازتاب تجربیات شخصی شاعر در زندان و نبردها
نتیجهگیری:
در شعر مسعود سعد، غیب بیشتر کارکردی زمینی و انضمامی دارد تا متافیزیکی. این مفهوم در خدمت بیان:
تجربیات زیستهٔ شاعر
باور به قضا و قدر
رابطهٔ انسان و تقدیر
در مقایسه با حزین که غیب را «عالم معنا» میداند، مسعود آن را به «تقدیر عملی» ترجمه میکند.