مقایسهٔ اندیشهٔ مهدویت در اشعار مولانا جلالالدین بلخی و علامه اقبال لاهوری، دو شاعر بزرگ فارسیزبان، نشاندهندهٔ تفاوتها و شباهتهای جالبی در نگرش عرفانی، اجتماعی و سیاسی آنهاست. در ادامه، این موضوع را از جنبههای مختلف بررسی میکنیم:
۱. مفهوم مهدویت از دیدگاه مولانا
مولانا در مثنوی و غزلیات شمس، بیشتر به جنبهٔ عرفانی و درونی مهدویت توجه دارد. او مهدی (عج) را نه تنها به عنوان یک مصلح آخرالزمانی، بلکه به عنوان نماد کمال روحانی و هدایت باطنی میبیند.
مهدی به عنوان «انسان کامل»: در اندیشهٔ مولانا، مهدی تجلی حقیقت محمدیه و نمونهٔ اعلای انسان کامل است که هر سالک طریقت میتواند به لقای او در درون خود نائل شود.
انتظار به معنای جستجوی حقیقت: مولانا بیشتر بر «انتظار درونی» تأکید دارد؛ یعنی جستجوی نور هدایت در وجود خود.
اشارههای غیرمستقیم: مولانا کمتر به نام «مهدی» اشاره میکند، اما مضامینی مانند ظهور نور حق، غلبهٔ نیکی بر شر و نجاتبخشی عرفانی در اشعار او دیده میشود.
نمونه شعر مولانا:
«آن یکی مردی که او از غیب آید / جانها را نان و آب و دوا آید»
(اشاره به مصلحی که از عالم غیب میآید و جانها را نجات میدهد.)
۲. مفهوم مهدویت از دیدگاه اقبال لاهوری
اقبال، برخلاف مولانا، به مهدویت نگاهی اجتماعی-سیاسی دارد و آن را به عنوان یک ایدئولوژی اصلاحگرایانه در جهان اسلام مطرح میکند.
مهدی به عنوان رهبر انقلابی: اقبال مهدی (عج) را نماد بیداری اسلامی و احیای تمدن مسلمین میداند که در برابر استعمار و انحطاط فکری قیام میکند.
تأکید بر عمل و حرکت: در اشعار اقبال، انتظار فرج به معنای خیزش و مبارزه است، نه سکوت و انزوا. او میگوید: «مهدی را باید با خون دل و جهاد ساخت».
پیوند مهدویت با امت اسلامی: اقبال مهدویت را با وحدت اسلامی و تشکیل امت واحد پیوند میزند، چنانکه در «جاویدنامه» از مهدی به عنوان «امام زمان» یاد میکند که جهان را پر از عدل میکند.
نمونه شعر اقبال:
«چون خلافت رشتہ از پا بگسلد / گیرد از غیب فغانی بلند
مهدیِ موعود آید پیشِ خلق / تا کند احکام قرآن مجید»
(پیشبینی ظهور مهدی زمانی که نظام خلافت سست شود و او احکام قرآن را زنده کند.)
۳. مقایسهٔ کلیدی دو دیدگاه
موضوع مولانا اقبال لاهوری
نگرش عرفانی-درونی اجتماعی-سیاسی
مفهوم مهدی انسان کامل و نور هدایت رهبر انقلابی و مصلح جهانی
انتظار فرج جستجوی باطنی و سلوک فردی قیام عملی و بیداری امت اسلامی
زبانی نمادین و غیرمستقیم صریح و انقلابی
هدف نجات روحانی احیای تمدن اسلامی و عدالت جهانی
۴. نتیجه گیری
مولانا مهدویت را بیشتر به عنوان یک حقیقت عرفانی میبیند که سالک در مسیر فنا به آن میرسد.
اقبال آن را ندای بیداری برای مسلمانان میداند و ظهور مهدی را با مسئولیت تاریخی امت پیوند میزند.
هر دو شاعر، هرچند با رویکردهای متفاوت، مهدی را منجی بشریت میدانند، اما مولانا بر جنبهٔ معنوی و اقبال بر جنبهٔ عملی آن تأکید دارد.
به بیان دیگر، مولانا مهدی را در جان میجوید و اقبال او را در جامعه.