از دوره صفویه به بعد، با رسمی شدن مذهب تشیع دوازدهامامی در ایران، اندیشه مهدویت از یک باور زیرزمینی و محلی به یک محور اصلی هویت ملی و مذهبی تبدیل شد. این تحول، مبارزات اجتماعی با الهام از مهدویت را نیز دگرگون کرد و ابعاد گستردهتر و گاه متفاوتی به آن بخشید.
۱. دوره صفویه (قرن ۱۰ تا ۱۲ هجری): تلفیق مهدویت و قدرت سیاسی
در دوران صفویه، پادشاهان خود را نائبان امام زمان (عج) و مسئول زمینهسازی برای ظهور او میدانستند. این رویکرد، در حالی که به مهدویت جایگاه رسمی و قدرت حکومتی میبخشید، از سویی دیگر، باعث شد تا مبارزات مستقیم مردمی با پرچم مهدویت علیه حکومت مرکزی کمتر شود. زیرا حکومت خود را مدافع اصلی این اندیشه معرفی میکرد. با این حال، نارضایتیها و آرزوی عدالت کامل همچنان در بطن جامعه وجود داشت و در انتظار ظهور نهایی نمود مییافت.
بازتاب در ادبیات: شاعران این دوره، با تأکید بر انتظار و آرزوی ظهور، به گلایه از فساد و عدم تحقق کامل عدالت میپرداختند و این را به عنوان نشانهای از ضرورت فرج مطرح میکردند. این اشعار، آرمان مهدویت را در جامعه زنده نگه میداشت.
نمونه (کلیم کاشانی):
جهان را تشنهٔ عدل تو میبینم، بیا مهدی! امید شیعهٔ محزون، تویی تنها بیا مهدی!
۲. دوره قاجار (قرن ۱۳ و ۱۴ هجری): مهدویت، ابزار اعتراض و جنبشهای اصلاحی
در دوران قاجار، با افزایش فساد دربار، نفوذ بیگانگان و استبداد حاکم، اندیشه مهدویت دوباره به عنوان ابزاری قدرتمند برای مبارزه و اعتراض اجتماعی و سیاسی احیا شد. مردم و گروههای مختلف، با استناد به آرمانهای مهدوی، به وضعیت موجود اعتراض میکردند.
جنبش بابیه: مهمترین نمونه در این دوره، جنبش بابیه به رهبری سیدعلیمحمد باب بود که با ادعای بابیت (نایب امام زمان) و سپس مهدویت، یک جنبش مذهبی-اجتماعی قوی را آغاز کرد. این جنبش که از شور مهدویخواهانه مردم بهره میبرد، به سرعت به یک نیروی اعتراضی قدرتمند در برابر حکومت و روحانیت وقت تبدیل شد و با قیامهای مسلحانه همراه بود.
بازتاب در ادبیات: ادبیات اولیه بابیه (شامل آثار خود باب و بهاءالله) مدعی تحقق مهدویت و پایان غیبت بود. در مقابل، شعرای شیعه این دوره به نقد این ادعاها و تبیین مهدویت حقیقی پرداختند.
انقلاب مشروطه: هرچند انقلاب مشروطه یک جنبش مدرن بود، اما عناصر مهدوی و عدالتخواهی شیعی در آن نقشی محوری داشتند. بخش قابل توجهی از مردم و روحانیون، برقراری عدالتخانه و مبارزه با استبداد را مقدمهای بر عدل مهدوی میدانستند. آرمانهای مهدویت به این جنبش مشروعیت مردمی و مذهبی میبخشید.
بازتاب در ادبیات: شاعران مشروطه مانند ملکالشعرا بهار، بر لزوم رهایی از استبداد و رسیدن به عدالت، که آرمانی مهدوی است، تأکید داشتند.
ظهور او همه خواهان و مقدمش همه عاشق که تا بری بنماید جهان ز کفر سراسر
۳. دوره پهلوی و جمهوری اسلامی (قرن ۱۴ هجری شمسی به بعد): اوج مبارزات مهدویمحور و انتظار پویا
در این دوران، اندیشه مهدویت به اوج خود رسید و به طور فزایندهای با مبارزه علیه استبداد داخلی (رژیم پهلوی) و استعمار خارجی (استکبار جهانی) گره خورد.
نظریه "ولایت فقیه" و انتظار پویا: آیتالله خمینی با طرح نظریه ولایت فقیه، انتظار مهدوی را از حالت انفعالی خارج کرده و به یک "انتظار پویا" تبدیل نمود. در این دیدگاه، منتظر واقعی کسی است که در دوران غیبت، خود برای برقراری عدالت و مبارزه با ظلم تلاش کند و زمینهساز ظهور باشد. این نظریه، پشتوانه نظری و فقهی مبارزات اجتماعی وسیع شد.
انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷ شمسی): انقلاب اسلامی ایران، نمونه بارز یک مبارزه اجتماعی-سیاسی عظیم با محوریت اندیشه مهدویت است. شعارهایی نظیر "تا ظهور مهدی، نهضت ادامه دارد" و تأکید بر اینکه این انقلاب "مقدمهای بر انقلاب جهانی مهدی (عج)" است، نشاندهنده نقش محوری مهدویت در بسیج مردم علیه رژیم شاه و استکبار جهانی بود. مردم معتقد بودند که با این مبارزه و برقراری حکومت اسلامی، قدمی در جهت تحقق آرمانهای مهدوی برداشتهاند.
بازتاب در ادبیات: شعرای انقلاب اسلامی به طور پررنگ به "انتظار پویا" و "مسئولیت منتظران" در مبارزه با ظلم و فساد پرداختند.
نمونه (قیصر امینپور):
ما را نه فقط چشم به راه تو، که دل در کار توست هر دم به سوی تو، با رنج، روان کار توست.
نمونه (علی معلم دامغانی):
بیا مهدی! که ظلمتها در این دوران، بلای توست ز هر سو میرسد بانگ و فغان از جور دورانها.
جمهوری اسلامی: مهدویت و گفتمان مقاومت: پس از انقلاب، مهدویت همچنان به عنوان یک عنصر کلیدی در گفتمان مقاومت، عدالتخواهی و مبارزه با استکبار در برابر نظام سلطه جهانی مطرح است. این اندیشه به نیروهای اجتماعی برای ایستادگی در برابر ظلم و امید به آیندهای روشن قدرت میبخشد و در ادبیات معاصر نیز بازتاب گستردهای دارد.
نتیجهگیری:
از دوره صفویه به بعد، اندیشه مهدویت از یک باور عمدتاً پنهان و شخصی، به یک نیروی اجتماعی و سیاسی قدرتمند تبدیل شد. این تحول، منجر به اوجگیری مبارزات اجتماعی با الهام از آرمانهای مهدوی گشت، از شورشهای اعتراضی قاجار تا انقلاب عظیم اسلامی. ادبیات فارسی نیز در این مسیر، همگام با تحولات اجتماعی، از بیان کلی آرزوی ظهور به تبیین وظایف منتظران در "انتظار پویا" و بازتاب جزئیات مبارزه با ظلم و زمینهسازی برای حکومت عدل جهانی رسید. این پیوند عمیق میان اندیشه مهدویت، مبارزات اجتماعی و ادبیات فارسی، یکی از ویژگیهای برجسته تاریخ و فرهنگ ایران است.