پس از دوره صفویه، که اوج شکوفایی و رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران بود، اندیشه مهدویت و نشانههای ظهور آن، همچنان در ادبیات فارسی حضوری قوی و رو به رشد داشت. با این حال، رویکرد به این نشانهها و نحوه بازتاب آنها در شعر و نثر، تحت تأثیر تحولات اجتماعی، سیاسی و فکری هر دوره، تغییراتی یافت. این دوره شامل دوران افشاریه، زندیه، قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی میشود.
رویکردهای کلی به نشانههای ظهور در ادبیات بعد از صفویه:
جزئینگری و صراحت بیشتر: با گسترش مطالعات حدیثی و کلامی شیعه، و تبیین دقیقتر روایات مربوط به نشانهها، شاعران و نویسندگان نیز به جزئیات بیشتری از این علائم (مانند صیحه آسمانی، خروج سفیانی، یمانی و خراسانی، فرو رفتن سپاه در بیداء و...) پرداختند.
پیوند با مسائل اجتماعی و سیاسی: به خصوص از دوران مشروطه به بعد، بسیاری از نشانهها با وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه گره خوردند. ظلم و فساد حاکمان، بیعدالتیهای اجتماعی و نیاز به یک مصلح جهانی، به عنوان نشانههای اصلی و ملموس، پررنگتر شدند.
تأکید بر انتظار پویا: در دوران معاصر، به ویژه پس از انقلاب اسلامی، مفهوم "انتظار پویا" برجسته شد. این دیدگاه، نشانههای ظهور را نه تنها علائم انفعالی، بلکه انگیزهای برای مبارزه با ظلم و زمینهسازی برای ظهور میدانست.
تجدید نظر در برخی مفاهیم: گاهی نیز، تفاسیر جدیدی از نشانهها، یا تأکید بر نشانههای حتمی در برابر غیرحتمی، در آثار ادبی منعکس میشد.
نمونههایی از اشارات به نشانههای ظهور در شعر فارسی بعد از صفویه:
دوره افشاریه و زندیه (قرن ۱۲ هجری): با وجود آشفتگیهای سیاسی، شعر آیینی و مهدوی تا حدودی ادامه یافت، اما شاید با شدت و وسعت کمتری نسبت به دوران صفویه.
لطفعلی بیک آذربیگدلی (آذر) (۱۱۲۷-۱۱۹۵ ه.ق): شاعر و تذکرهنویس دوره زندیه.
تا کی به انتظار تو بنشینم از وفا؟ / تا کی نهم به راه تو سر بر زمین چرا؟ کی میرسد ز خنجر عدل تو، عدل حق / تا ظلم از جهان برود، ستم از جهان فنا؟ (این شعر به "انتظار" و "ظلم در جهان" به عنوان نشانهای از نیاز به ظهور اشاره دارد.)
دوره قاجار (قرن ۱۳ و ۱۴ هجری): با ثبات نسبی و رشد دوباره مجالس مذهبی، شعر مهدوی نیز جانی تازه گرفت و به تفصیل بیشتری از نشانهها پرداخت.
وصال شیرازی (۱۲۱۶-۱۲۶۲ ه.ق): از شعرای برجسته دوره قاجار.
ای مهدی موعود، ای فریادرس! / از جور زمان، نمانده امیدی جز از تو بس کی صیحه آید از فلک و بانگ آسمانی / تا دیده بیند جمال تو، ای صاحب زمانی؟ (اشاره به "صیحه آسمانی" که از نشانههای حتمی ظهور است.)
ژولیده نیشابوری (۱۲۹۴-۱۳۵۶ شمسی، اما عمده فعالیتش در اواخر قاجار و اوایل پهلوی است): از شاعران آیینی و مهدوی مشهور.
سفیانی آمد و شمشیر کین برکشید / یمانی کجاست تا خون از این تیغ کشید؟ ای صاحب زمان! بیا! که جهان شد خراب / ز جور و ستم، به هر سو فغان و عذاب. (اشاره صریح به "سفیانی" و "یمانی" که از نشانههای حتمی ظهور هستند و نیز "خرابی جهان" از ظلم.)
دوره پهلوی (قرن ۱۴ شمسی): شعر مهدوی در این دوره با گرایشهای مختلف (از سنتی تا نو) ادامه یافت. برخی شاعران به نقد وضعیت اجتماعی و نیاز به منجی برای رهایی از آن پرداختند.
محمدحسین شهریار (۱۲۸۵-۱۳۶۷ شمسی): یکی از بزرگترین شاعران معاصر. او در اشعار خود، به انتظار فرج و وضعیت نامطلوب جهان قبل از ظهور اشاره میکند.
جهان پر از ستم گشته، از بیداد پر / بیا ای صاحب زمان، که دگر نیست صبر از آن گرسنگان که میمیرند هر روز / نشانهای از قیامت، ز یک روز دیروز. (اشاره به "ستم و بیداد" و "گرسنگی" به عنوان نشانههای وضعیت آشفته قبل از ظهور.)
سیمین بهبهانی (۱۳۰۶-۱۳۹۳ شمسی): با وجود اشعار عاشقانه و اجتماعی، در برخی غزلها به طور تلویحی به انتظار منجی و بهبود وضعیت جهان اشاره میکند.
مرا در این شب تاریک و غمگین / کجایی ای مه تابان، کجایی؟ (این بیت، هرچند عاشقانه است، اما میتواند به وضعیت تاریک جهان و آرزوی ظهور منجی (ماه تابان) تعبیر شود که خود نشانهای از نیاز به ظهور است.)
دوره جمهوری اسلامی (از ۱۳۵۷ شمسی به بعد): شعر مهدوی در این دوره به اوج خود رسید و با انقلاب اسلامی، مفاهیم "انتظار پویا"، "وظیفه منتظران" و "آمادگی برای ظهور" برجسته شد. نشانههای ظهور با جزئیات بیشتر و با رویکردی حماسی و مسئولیتگرا مطرح شدند.
قیصر امینپور (۱۳۳۸-۱۳۸۶ شمسی): از پیشگامان شعر انقلاب که به صراحت به وضعیت جهان و نیاز به ظهور میپرداخت.
ای آفتاب پنهان، ای شبنم بهاری! / کی از پس پرده غیبت برون آیی؟ جهان پر از بیداد است، دلها بیقرار تو / بیا ای عدل موعود، برآ ای شهریاری! (تأکید بر "بیداد" و "بیقراری دلها" به عنوان نشانههای اصلی نیاز به ظهور.)
علی معلم دامغانی (۱۳۳۰-۱۴۰۱ شمسی): شاعر انقلابی و مهدوی که به جزئیات برخی نشانهها نیز اشاره داشته است.
بیا مهدی! که ظلمتها در این دوران، بلای توست / ز هر سو میرسد بانگ و فغان از جور دورانها جهان در انتظار آن صدای حقنوای توست / که از کعبه رسد بر گوش هر مؤمن، به کام ما (اشاره به "ظلمت"، "جور دوران" و همچنین "صدای حقنوا" از کعبه که میتواند به صیحه آسمانی تعبیر شود.)
سید حسن حسینی (۱۳۳۵-۱۳۸۳ شمسی): با زبانی نو و تصاویری بدیع، به غیبت و وضعیت انتظار میپرداخت.
تو نیستی که ببینی، چگونه میگذرند / سپیدههای جمعه، بیتو چه غمگیناند. اگر تو آیی، جهان دگر میشود / شب ظلمت، به صبح روشن بدل میشود. (این شعر به "غمگین بودن جمعهها" و "شب ظلمت" به عنوان وضعیت قبل از ظهور اشاره دارد.)
نتیجهگیری:
نشانههای ظهور در ادبیات فارسی پس از صفویه، مسیری تکاملی را پیموده است. از اشارات کلی به ظلم و ستم و آرزوی فرج در دورههای اولیه، تا پرداختن صریحتر به علائم حتمی (مانند سفیانی و صیحه) در دوره قاجار، و سرانجام پیوند عمیق این نشانهها با مسئولیت اجتماعی و انتظار پویا در دوران معاصر. این تحول نشان میدهد که ادبیات فارسی همواره آینهای برای بازتاب باورهای عمیق مذهبی و پاسخگویی به دغدغههای اجتماعی و سیاسی مردم بوده است.