پس از دوران صفویه، که اوج شکوفایی شعر مهدوی با رسمیت یافتن تشیع بود، اندیشه مهدویت همچنان در ادبیات فارسی حضور پررنگی داشت، اما با تحولات سیاسی، اجتماعی و فکری جامعه، رویکردهای شاعران به مفهوم "مهدی هدایتگر" نیز دستخوش تغییر شد. شاعران این دورهها، با نگاهی متفاوت به وظایف و نقش امام زمان (عج) در غیبت و ظهور، و نیز وظایف منتظران در مسیر هدایت، آثار ماندگاری خلق کردهاند.
۱. دوره بازگشت ادبی (اواخر صفویه تا قاجار)
این دوره با گرایش به سبکهای کهن شعر فارسی و فاصله گرفتن از سبک هندی مشخص میشود. در این دوران، شعر مهدوی بیشتر جنبههای سنتی، مدحی و بیان آرزو برای ظهور را در بر میگرفت و بر نقش امام به عنوان ناجی و آورنده نظم و عدالت تأکید میکرد.
فاطمه سلطان خانم فراهانی (اواخر قاجار): از شاعران پرکار زن دوره قاجار که دیوانی گسترده در مدح ائمه (ع) و امام زمان (عج) دارد. او در اشعارش، امام را هدایتگر نهایی و تنها امید برای رهایی از ظلمت و فساد زمانه میداند.
نمونه: (دسترسی به ابیات خاص از ایشان دشوارتر است، اما در منابع تاریخی به حجم بالای اشعار مهدوی ایشان اشاره شده است. محتوای اشعارش عمدتاً تضرع برای ظهور، شکایت از جور زمانه، و امید به رهایی به دست امام هدایتگر بوده است.)
فرصت شیرازی (۱۲۶۷-۱۳۱۹ ه.ق): شاعر، ادیب و مورخ بزرگ عصر قاجار که در آثار خود به ستایش اهل بیت (ع) و امام زمان (عج) پرداخته است. او نیز امام را راهبر و مصلح جهانی تصویر میکند.
نمونه:
بیا ای مهدی موعود، ای جان جهان! / که بی تو گشته دلها، پر از آه و فغان جهان را پر از عدل تو بینیم روزی / ز جور زمان و ز کین بدگمان این ابیات، تصویری سنتی از انتظار و آرزوی عدالتگستری و هدایت جهانی توسط امام را نشان میدهد.
۲. دوره مشروطه (اواخر قاجار و اوایل پهلوی)
این دوره با تحولات عظیم اجتماعی و سیاسی همراه بود و شعر فارسی نیز رنگ و بوی سیاسی و اجتماعی گرفت. شعر مهدوی در این زمان، گاه با مضامین آزادیخواهی، عدالتطلبی و مبارزه با استبداد درآمیخت. "مهدی هدایتگر" در این نگاه، نه تنها منجی آخرالزمانی که نماد رهایی از استبداد و ظلم سیاسی و اجتماعی نیز بود.
ملکالشعرا بهار (۱۲۶۵-۱۳۳۰ شمسی): از شاعران برجسته و فعال در جنبش مشروطه که در کنار اشعار سیاسی، به سرودن اشعار مذهبی و مهدوی نیز پرداخت. او به نقش امام در هدایت بشریت به سوی کمال و آزادی باور داشت.
نمونه:
ظهور او همه خواهان و مقدمش همه عاشق / که تا بری بنماید جهان ز کفر سراسر به امر خالق یکتا کند ظهور و همانا / زمانه را کند از عدل مشکبیز و معطر این ابیات به لزوم ظهور برای برقراری عدالت و رهایی جهان از کفر (که نوعی هدایت در سطح کلان است) اشاره دارد.
عارف قزوینی (۱۲۵۹-۱۳۱۲ شمسی): شاعر ملیگرا و آزادیخواه که هرچند اشعارش بیشتر به مضامین وطنپرستی میپرداخت، اما در برخی اشعار خود به مهدویت و نقش آن در نجات ملت از رنجها نیز اشاره کرده است.
نمونه:
سلام چارم و پنجم به مجتبی و شه دین / یکی شهید به زهر و دگر ز نیزه و خنجر ظهور او همه خواهان و مقدمش همه عاشق / که تا بری بنماید جهان ز کفر سراسر این اشارات، هرچند کلی، اما به نقش امام به عنوان هدایتگر به سوی رهایی از کفر و ظلم تلویحاً اشاره میکند.
۳. دوره معاصر (پهلوی دوم تا کنون)
با اوجگیری نهضت اسلامی و سپس پیروزی انقلاب اسلامی، شعر مهدوی رونق بیسابقهای گرفت و به یکی از جریانهای اصلی شعر فارسی تبدیل شد. این دوره با تأکید بر "انتظار پویا" و مسئولیت منتظران در زمینهسازی برای ظهور، و نیز جنبههای حماسی و جهانی ظهور امام به عنوان هدایتگر بیبدیل جهان مشخص میشود.
قیصر امینپور (۱۳۳۸-۱۳۸۶ شمسی): یکی از مهمترین شاعران انقلاب اسلامی که در اشعار خود به مضامین انتظار، شهادت و مهدویت با نگاهی نو پرداخت. او امام را رهاییبخش از ظلمت و آورنده نور میداند.
نمونه:
ای آفتاب پنهان، ای شبنم بهاری! / کی از پس پرده غیبت برون آیی؟ جهان پر از بیداد است، دلها بیقرار تو / بیا ای عدل موعود، برآ ای شهریاری! این شعر بر بیقراری جهان از ظلم و انتظار برای عدل مهدوی که همان هدایت به سمت سامان و نظم است، تأکید میکند.
علی معلم دامغانی (۱۳۳۰-۱۴۰۱ شمسی): شاعر برجسته و از چهرههای شاخص شعر انقلاب که اشعار عمیقی در مدح ائمه و امام زمان (عج) دارد و بر نقش امام در هدایت بشریت به سوی کمال و رهایی تأکید میکند.
نمونه:
بیا مهدی! که عالم چشم بر راه ظهور توست / بیا مهدی! که ظلمتها در این دوران، بلای توست ز هر سو میرسد بانگ و فغان از جور دورانها / بیا ای آخرین حجت، که یاری از برای توست. این ابیات، امام را حجت نهایی و یاریرسان معرفی میکند که جهان را از تاریکیها به سوی نور هدایت خواهد کرد.
سید حسن حسینی (۱۳۳۵-۱۳۸۳ شمسی): از شاعران توانا و تأثیرگذار انقلاب که با زبان نو و تصاویر بدیع به مهدویت میپرداخت. او به تأثیر حضور امام بر تحول بنیادین و هدایتبخش جهان اشاره دارد.
نمونه:
تو نیستی که ببینی، چگونه میگذرند / سپیدههای جمعه، بیتو چه غمگیناند. اگر تو آیی، جهان دگر میشود / شب ظلمت، به صبح روشن بدل میشود. این شعر به نقش محوری امام در دگرگونی جهان از ظلمت به نور و هدایت اشاره میکند.
همانطور که مشاهده میشود، پس از دوره صفویه، شاعران هر دوره تاریخی، با توجه به شرایط زمانه و رویکردهای ادبی غالب، به مهدی موعود (عج) پرداختند و بر نقش هدایتگرانه و رهاییبخش ایشان در ابعاد مختلف (معنوی، اجتماعی، سیاسی و جهانی) تأکید ورزیدند. این نشان میدهد که اندیشه "مهدی هدایتگر" همواره در قلب ادبیات فارسی حضوری زنده و پویا داشته است.