"ما برای وصل کردن آمدیم، نی برای فصل کردن آمدیم" و اصول نامه ۴ نهجالبلاغه
شعار "ما برای وصل کردن آمدیم، نی برای فصل کردن آمدیم" از مولانا، بیانگر روح وحدت، همدلی، و پرهیز از تفرقه است. در نگاه اول، ممکن است این سخن با قاطعیت و دستور به "فصل کردن" (جدا کردن) عناصر ناکارآمد در نامه ۴ نهجالبلاغه، در تضاد به نظر رسد. اما با تحلیل دقیقتر، مشخص میشود که این دو رویکرد نه تنها متضاد نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند و هر دو در نهایت به حفظ سلامت، استحکام و پایداری یک جامعه یا سازمان منجر میشوند.
۱. وصل کردن اصلی و جدایی فرعی: حفظ "سایه اطاعت" برای "وصل حقیقی"
شعار مولانا: "ما برای وصل کردن آمدیم، نی برای فصل کردن آمدیم."
نامه ۴: «فَإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَةِ... فَذَاكَ الَّذِي نُحِبُّ» (اگر به سایه اطاعت ما بازگشتند... این همان است که ما دوست داریم). این فراز بیانگر اولویت "وصل" و بازگشت به وحدت است.
تطبیق: هدف اصلی هر رهبر الهی، ایجاد وحدت، همدلی و انسجام در جامعه یا سازمان است. "سایه اطاعت" در نامه ۴، نمادی از همین وحدت و همگرایی حول یک محور حق است. رهبر ابتدا به دنبال وصل کردن و بازگرداندن همه به این سایه آرامشبخش است. اگرچه نامه ۴ به قاطعیت میپردازد، اما این قاطعیت مرحله دوم است، زمانی که تلاش برای "وصل" به بنبست میرسد. هدف از "فصل کردن" (جدایی عناصر مخرب)، در واقع حفظ وصل بزرگتر و اصلی جامعه و جلوگیری از فاسد شدن کل مجموعه است.
۲. "فصل" به مثابه ابزار حفظ "وصل": مقابله با "شقاق و عصیان" برای بقای وحدت
شعار مولانا: بر پرهیز از "فصل" (جدایی) تأکید دارد.
نامه ۴: «وَ إِنْ تَوَافَتِ الاُْمُورُ بِالْقَوْمِ إِلَى الشِّقَاقِ وَ الْعِصْیَانِ... فَانْهَدْ بِمَن أَطَاعَکَ إِلَى مَن عَصَاکَ» (و اگر اوضاع و احوال آنان را به اختلاف و سرپیچی کشاند... تو با یاری کسی که تو را اطاعت میکند با اهل عصیان به جنگ برخیز). این دستور به "فصل" (جدا کردن صفوف) و مقابله اشاره دارد.
تطبیق: گاهی اوقات، برای حفظ یک بدن سالم، لازم است که عضو فاسد جدا شود. "شقاق" و "عصیان" همانند یک بیماری واگیردار در جامعه هستند که اگر با آنها مقابله نشود، تمام پیکره را از بین میبرند. در این شرایط، "فصل کردن" از عناصر مخل، خود عین "وصل کردن" است؛ یعنی حفظ وحدت و سلامت غالب جامعه از طریق حذف عوامل تفرقه. رهبر الهی، نه از سر کینهتوزی، بلکه با نگاهی جامعنگر، برای بقای "وصل" حقیقی و عدالت، مجبور به "فصل" با عناصر مخرب و ستمگر میشود. این جدایی، برای دفاع از "وحدت حقمدارانه" است.
۳. "بینیازی از متکاره" برای "وصل به اهل انقیاد":
شعار مولانا: روحیه بخشندگی و پذیرش را ترویج میکند.
نامه ۴: «وَ اسْتَغْنِ بِمَنِ انْقَادَ مَعَكَ عَمَّنْ تَقَاعَسَ عَنْكَ... فَإِنَّ الْمُتَکَارِهَ مَغِیبُهُ خَیْرٌ مِنْ شُهُودِهِ وَ قُعُودُهُ أَغْنَی مِنْ نُهُوضِهِ» (و با کسی که فرمانت را میبرد از کسی که به یاریت اقدام نمیکند بینیاز باش... مسلماً آنان که ... کراهت دارند نبودشان از بودنشان بهتر، و نشستنشان از قیامشان بینیازکنندهتر است).
تطبیق: در ظاهر، "بینیاز شدن" و کنار گذاشتن کسی، "فصل کردن" است. اما این فصل، در واقع برای تقویت و "وصل" بهتر به نیروهای کارآمد و متعهد (اهل انقید) صورت میگیرد. یک مجموعه، نمیتواند به طور مؤثر پیش برود اگر منابع و انرژیاش صرف افراد بیتفاوت، سستعنصر یا دارای نیتهای پلید شود. این "فصل" کردن از عناصر سربار، در واقع بسترسازی برای "وصل" محکمتر و کارآمدتر میان نیروهای مؤمن و فعال است تا بتوانند اهداف بزرگتر را محقق سازند. این بخشندگی به معنای پذیرش هر عنصر مخربی نیست.
۴. هدف نهایی: "وصل" به جامعهای سالم و عدالتمحور
شعار مولانا: "ما برای وصل کردن آمدیم..."
نامه ۴: کل دستور، برای برقراری نظم و عدالت و حفظ "سایه اطاعت" (که همان جامعه سالم و متحد است) است.
تطبیق: هر دو دیدگاه، در نهایت یک هدف مشترک را دنبال میکنند: ایجاد و حفظ یک جامعه سالم، منسجم و کارآمد. سخن مولانا بر ایدهآل وحدت تأکید دارد و نامه ۴، راهکارهای عملی و قاطعانه را برای رسیدن به آن ایدهآل و حفظ آن در برابر تهدیدات بیان میکند. "فصل کردن" با عوامل فساد و تفرقه، گامی ضروری در مسیر "وصل کردن" مردم به یک زندگی عادلانه، ایمن و سعادتمند است.
نتیجهگیری:
سخن مولانا بیانگر آرمان و چشمانداز نهایی است: وحدت، همدلی و عدم تفرقه. اصول نامه ۴ نهجالبلاغه، راهکارهای واقعبینانه و قاطعانهای را برای رسیدن به این آرمان در دنیای واقعی ارائه میدهند؛ دنیایی که در آن، عوامل "شقاق" و "عصیان" وجود دارند و ممکن است مانع "وصل" حقیقی شوند. بنابراین، "فصل کردن" از عناصر مضر، در نگاه امام علی (ع)، نه یک تضاد، بلکه شرط لازم و ابزاری ضروری برای تحقق "وصل" بزرگتر و پایدارتر در جامعه است. این دو مفهوم نه تنها همسو هستند، بلکه یکدیگر را تکمیل میکنند و به ما میآموزند که برای حفظ وحدت و سلامت، باید در برابر نفاق و سستی قاطع بود.